ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
از سوی معاون اول رئیس جمهور مطرح شد
تسهیل صدور مجوز کسب و کار مهمترین محرک موتور اقتصادی کشور
معاون اول رئیس جمهور روز گذشته در جلسه بررسی آخرین وضعیت عملکرد دستگاههای اجرایی در ارتباط با تسهیل و شفافسازی فرایند مجوزدهی به کسب و کارها، توسعه دولت الکترونیک وتسهیل صدور مجوزهای کسب و کار را تنها راه مبارزه جدی با فساد و بهترین وسیله ارتقای رضایتمندی مردم دانست و تأکید کرد: تسهیل و شفاف سازی فرایند مجوزدهی به کسب و کارها مهمترین محرک موتور اقتصادی کشور و اداره زندگی مردم است. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر در ادامه به رتبه نامناسب ایران در شاخصهای بینالمللی صدور مجوزهای کسب و کار و همچنین نگرانیها و تأکیدات مقام معظم رهبری و دستور قاطع رئیس جمهور برای تسهیل و شفافسازی فرایند مجوز دهی به کسب و کارها اشاره کرد و گفت: طبق قانون، دولتها مکلف بودند فرایند صدور مجوزها را شفاف کنند اما به دلیل برخی کم کاریها، رانت و تعارض منافع، این تکلیف مهم نزدیک به دو دهه گذشته روی زمین مانده است. وی افزود: با روی کار آمدن دولت سیزدهم تلاش جدی در راستای پایش و تسهیل و شفافسازی فرایند مجوزدهی به کسب و کارها انجام شده است که با به ثمر رسانیدن اقدامات دولت در این زمینه از طریق سامانه و درگاههای اینترنتی افتخار و دستاوردی بزرگی برای دولت سیزدهم رقم خواهد خورد. معاون اول رئیس جمهور با قدردانی از تلاشهای وزارت اقتصاد برای مکلف کردن دستگاهها برای اتصال به درگاه ملی مجوزهای کسب و کار و همچنین شفافسازی و ابهامزدایی از فرایند صدور مجوزهای دستگاههای متبوع خود، اظهار کرد: تا زمانی که وضعیت صدور مجوز برای کسب و کارها و اقدامات حمایتی و پشتیبانی دولت از جوانان با استعداد ایرانی و مردم برای شروع کسب و کارها ساماندهی نشود، ظرفیتهای منابع انسانی و مالی در خدمت اداره کشور قرار نمیگیرد.مخبر همچنین به برخی کاغذبازیهای اداری و فرایندهای طولانی مدت برای صدور بعضی مجوزها اشاره و تصریح کرد: باید به دنبال گرهگشایی و راه حلی برای مشکلات مردم بود چرا که مردم سرمایه، ایده و امکانات کافی برای شروع یک کسب و کار و خدمت به اقتصاد کشور را دارند اما به دلیل گیر و دارهای اداری و طولانی شدن صدور مجوزهای خود جرأت نمیکنند تا یک کار تولیدی یا خدماتی را راهاندازی کنند. معاون اول رئیس جمهور همچنین طولانی شدن صدور مجوز کسب و کار را یکی از دلایل اصلی مهاجرت نخبگان از کشور برشمرد و افزود: تا زمانی که کار مردم صرفاً با مراجعه حضوری به ادارات حل شود مشکلات از بین نمیرود بلکه باید با بهرهبرداری از سامانههای اینترنتی فرایند صدور مجوزهای آنان شروع و نهایی شود.
تحول الکترونیک برای رونق اقتصادی
مخبر گفت: با برداشته شدن موانع در صدور مجوزها، مردم براحتی و از طریق سامانههای اینترنتی میتوانند بدون کاغذ بازیهای اداری و فرایندهای طولانی مدت براحتی مجوز را دریافت و کسب و کار خود را شروع کنند که این مهم تحولی بزرگ در رونق اقتصادی کشور و برگ زرینی در کارنامه کاری دولت خواهد شد. وی دستور داد تا با هماهنگی وزارت امور اقتصادی و دارایی با دستگاههایی که فرایند اتصال به درگاه ملی مجوزهای کسب و کار را طبق ضربالاجل ۱۸ اسفند انجام ندادهاند هر چه زودتر و بدون هیچ ملاحظهای برخوردهای لازم انجام شود.در این جلسه وزیر اقتصاد با قدردانی از دستگاههایی که در زمینه اتصال به درگاه ملی و مجوزهای کسب و کار و همچنین مانعزدایی و شفاف سازی فرایند مجوزدهی همکاریهای لازم را داشتهاند، گفت: پس از دستور رئیس جمهور دستگاهها مشارکت و همکاری گستردهای در اجرای این طرح بزرگ داشتهاند و امیدواریم با انجام پالایشها و ابهامزدایی در فرایند مجوز دهی در هر دستگاه، دیگر شاهد ابهامات، امضاهای طلایی، رانت، فساد و مجوزهای سلیقهای نباشیم.
تحول الکترونیک برای رونق اقتصادی
مخبر گفت: با برداشته شدن موانع در صدور مجوزها، مردم براحتی و از طریق سامانههای اینترنتی میتوانند بدون کاغذ بازیهای اداری و فرایندهای طولانی مدت براحتی مجوز را دریافت و کسب و کار خود را شروع کنند که این مهم تحولی بزرگ در رونق اقتصادی کشور و برگ زرینی در کارنامه کاری دولت خواهد شد. وی دستور داد تا با هماهنگی وزارت امور اقتصادی و دارایی با دستگاههایی که فرایند اتصال به درگاه ملی مجوزهای کسب و کار را طبق ضربالاجل ۱۸ اسفند انجام ندادهاند هر چه زودتر و بدون هیچ ملاحظهای برخوردهای لازم انجام شود.در این جلسه وزیر اقتصاد با قدردانی از دستگاههایی که در زمینه اتصال به درگاه ملی و مجوزهای کسب و کار و همچنین مانعزدایی و شفاف سازی فرایند مجوزدهی همکاریهای لازم را داشتهاند، گفت: پس از دستور رئیس جمهور دستگاهها مشارکت و همکاری گستردهای در اجرای این طرح بزرگ داشتهاند و امیدواریم با انجام پالایشها و ابهامزدایی در فرایند مجوز دهی در هر دستگاه، دیگر شاهد ابهامات، امضاهای طلایی، رانت، فساد و مجوزهای سلیقهای نباشیم.
«ایران» بررسی میکند
بودجه ورزشی؛ کم یا زیاد؟
■ حسینی در باشگاه صدتاییهای استقلال
■ روزهای برزخی حامد لک
در صفحههای ورزشی بخوانید
■ روزهای برزخی حامد لک
در صفحههای ورزشی بخوانید
ویژه نامه «ایران» به مناسبت سالگرد شهادت سردار محمد ابراهیم همت
بر جان ها حکومت می کند
هر وقت شهید همت به ذهن من میآید، دلم مملو از غصه میشود. او فرمانده لشکر پایتخت بود؛ اما در خیبر آنقدر رزمندگان لشکرش شهید و مجروح شدند که به گردان رسید. گردان را از طلائیه به جزیره مجنون جنوبی منتقل کرد و تبدیل به دسته شد. والله تبدیل به دسته شد یعنی قریب به 40 نفر. همت با دسته ماند. در ترک موتور-نه در بنز ضدگلوله و در فضای ویژه - همت در ترک موتور ناشناس در ضلع وسطی جزیره مجنون شهید شد و بیش از دو ساعت کسی نمیدانست آنکه افتاده همت است. برادرها طاقت این است...امتحان این است... و اینگونه است که او امروز بر جانها حکومت می کند.
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
توسط مؤسسات «ایران» و جامجام صورت میگیرد
اجرای طرح حمایت رسانهای از کسب و کار ایرانی
مؤسسه فرهنگی - مطبوعاتی ایران و جامجام در نظر دارند طرح نشان ایرانی برتر را برگزار کنند.
این طرح شامل حمایت تبلیغاتی کسب و کارهای تولیدی و صادراتی، کارآفرینان بخش خصوصی، شرکتهای دانش بنیان، استارتاپها و مخترعان است و همه این گروهها میتوانند از امروز 17 اسفند با مراجعه به سایت
neshan.jamejamdaily.ir با توجه به شاخصهای تعیین شده در این طرح ثبت نام کنند و از ظرفیتهای متنوع تبلیغاتی و رسانهای مؤسسههای جام جم و «ایران» شامل روزنامه، سایتها و همچنین صفحات مجازی این مؤسسات جهت معرفی خود بهرهمند شوند.
این طرح شامل حمایت تبلیغاتی کسب و کارهای تولیدی و صادراتی، کارآفرینان بخش خصوصی، شرکتهای دانش بنیان، استارتاپها و مخترعان است و همه این گروهها میتوانند از امروز 17 اسفند با مراجعه به سایت
neshan.jamejamdaily.ir با توجه به شاخصهای تعیین شده در این طرح ثبت نام کنند و از ظرفیتهای متنوع تبلیغاتی و رسانهای مؤسسههای جام جم و «ایران» شامل روزنامه، سایتها و همچنین صفحات مجازی این مؤسسات جهت معرفی خود بهرهمند شوند.
وزیر نفت از توافقهای صورت گرفته با شرکتهای داخلی و خارجی در 6 ماه گذشته خبر داد
6/ 15 میلیارد دلار قرارداد نفتی
تداوم رکوردشکنی قیمت نفت تا مرز 140 دلار برای هر بشکه و احتمال رسیدن قیمت به 200 دلار
وزیر نفت با انتشار مطلبی در حساب کاربری خود در توئیتر از امضای بیش از ۴۵ قرارداد و تفاهمنامه به ارزش ۱۵.۶ میلیارد دلار در ۶ ماه نخست دولت سیزدهم خبر داده است.
جواد اوجی در این توئیت نوشته است: «به لطف پروردگار متعال، در ۶ ماه نخست دولت مردمی، وزارت نفت بالغ بر ۴۵ قرارداد و تفاهمنامه با سرمایهگذاری ۱۵.۶ میلیارد دلار در زمینه توسعه میادین نفت و گاز، جمعآوری گازهای مشعل، احداث خطوط لوله انتقال فرآوردههای نفتی، بهسازی پالایشگاهها و ذخیرهسازی زیرزمینی گاز منعقد کرده است. وزارت نفت در ۶ماه گذشته معطل توافق وین نمانده و توسعه و سرمایهگذاری در اولویت اقدامات این وزارتخانه قرار دارد.»
پس از ابلاغ فرمان 8 مادهای رئیس جمهور صورت گرفت
کاهش قیمت خودروهای داخلی
قیمت خودروهای داخلی با کاهش 3 تا 5 میلیون تومانی مواجه شده است
12 و 14
جواد اوجی در این توئیت نوشته است: «به لطف پروردگار متعال، در ۶ ماه نخست دولت مردمی، وزارت نفت بالغ بر ۴۵ قرارداد و تفاهمنامه با سرمایهگذاری ۱۵.۶ میلیارد دلار در زمینه توسعه میادین نفت و گاز، جمعآوری گازهای مشعل، احداث خطوط لوله انتقال فرآوردههای نفتی، بهسازی پالایشگاهها و ذخیرهسازی زیرزمینی گاز منعقد کرده است. وزارت نفت در ۶ماه گذشته معطل توافق وین نمانده و توسعه و سرمایهگذاری در اولویت اقدامات این وزارتخانه قرار دارد.»
پس از ابلاغ فرمان 8 مادهای رئیس جمهور صورت گرفت
کاهش قیمت خودروهای داخلی
قیمت خودروهای داخلی با کاهش 3 تا 5 میلیون تومانی مواجه شده است
12 و 14
هیأتهای مذاکره کننده ایران و 3 کشور اروپایی به منظور مشورت در پایتختها به سر میبرند
توافق همچنان در ابهام
گروه سیاسی/ رایزنیهای فشرده در وین به رغم بازگشت هیأتهای آلمان، انگلیس و فرانسه به پایتختها برای آخرین مشورتها همچنان ادامه دارد و ناظران سفر چند روز پیش «رافائل گروسی»، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران را عامل مهمی برای سرعت بخشیدن روند مذاکرات تا حصول نتیجه ارزیابی میکنند. علی باقری رئیس هیأت مذاکرهکننده کشورمان شب گذشته در سفری کوتاه برای انجام رایزنی پیرامون آخرین تحولات به تهران بازگشت. اما جلسات کارشناسی و رایزنیهای غیر رسمی در وین همچنان ادامه دارد.
ایران و آژانس در پی این سفر برای تحقق خواسته تهران مبنی بر اینکه هر توافق احتماًلی باید به همه ادعاهای سیاسی علیه کشورمان پایان دهد، توافق کردند مسائل ادعایی آژانس به واسطه نقشه راه مشخصی ظرف مدت حداکثر سه ماه (خردادماه) حل و فصل شود. توافقی که اجرای تام و تمام آن از یک سو افق مذاکرات احیای برجام در وین را روشن میکند و از سوی دیگر راههای احتماًلی برای طرح دوباره اتهامات جعلی و موهوم علیه ایران را میبندد. بر همین مبنا بود که مدیرکل آژانس سفر به ایران را بسیار موفق توصیف کرد و گفت: «دو طرف در مورد گامهای مشخص با هدف حل و فصل مسائل پادمانی باقیمانده در یک دوره زمانی معقول به توافق رسیدند. دستاورد بزرگ.»
تضمین روسیه از امریکا
در حالی که حساسیت حاکم بر مذاکرات به بالاترین سطح ممکن رسیده است، روسیه خواهان اطمینان بخشی واشنگتن برای مصون ماندن روابط تجاری تهران و مسکو در چهارچوب برجام شده است. این را نخستین بار «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه در واکنش به تحریم اقتصادی روسیه از سوی امریکا که زیر سایه اوجگیری بحران میان دو کشور صورت گرفته است، مطرح کرد. «لاوروف» در همین زمینه افزوده بود: «ما خواستار تضمینی کتبی شدهایم که روند فعلی آغاز شده توسط امریکا به هیچ وجه به حق ما برای تجارت، همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری و همکاری نظامی-فنی آزاد و کامل با ایران آسیبی وارد نکند.»
این موضع گیری از سوی روسیه در حالی است که این کشور یکی از اصلیترین منتقدان خروج یکجانبه امریکا از توافق هستهای بوده و در روند پرفراز و فرود مذاکرات احیای برجام همواره در کنار ایران قرار داشته است. ناگفته پیداست موضوع تضمین یکی از اصلیترین خواستههای تهران در مذاکرات به شمار میآید که از امریکا خواسته شده پیرامون آن چارهجویی کند. با این حال به نظر میرسد نگاه ویژه روسیه به این موضوع، ضرورت همگرایی مواضع میان کشورها از جمله تهران و مسکو را دوچندان کرده است. همین امر در واکنش اخیر مقامهای دیپلماتیک کشورمان پیرامون این مسأله مورد توجه قرار گرفته است.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری روز گذشته درباره درخواست اخذ تضامین از سوی روسیه و تأثیر آن بر روند مذاکرات گفت: «اظهارات لاوروف را در رسانهها دیدیم و شنیدیم، منتظر هستیم از مجاری دیپلماتیک جزئیات آن را بشنویم.» او ادامه داد: «گفتوگوها در وین در مسیر خودش در حال پیگیری است. همکاریهای صلحآمیز هستهای ایران نباید محدود و یا تحت تأثیر هیچ گونه تحریمی قرار بگیرد از جمله همکاریهای صلح آمیز ایران با روسیه و چین و یا کشورهای دیگر.» در پی بازتاب گسترده موضع اخیر روسیه مبنی بر لزوم دریافت تضمین کتبی از واشنگتن درباره برجام که ابهاماتی را پیرامون موضع مذاکراتی روسیه به وجود آورده بود، سفیر روسیه در ایران گفت که از صحبتهای لاوروف سوء برداشت شده است. به گزارش تسنیم «لوان جاگاریان» درباره اظهارات منتشرشده از سوی وزیر خارجه این کشور با اشاره به اینکه دولت این کشور دراینباره به تهران پاسخ خواهد داد، افزود: «توضیحات لازم را از طریق منابع دیپلماتیک به طرف ایرانی خواهیم داد. ما رسماً به دوستان ایرانی در این خصوص توضیح خواهیم داد.»
دسترسی سریع، نیازمند ابتکار عمل همه طرفها
دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان هم در دو پیام توئیتری نسبت به تحولات جاری در وین واکنش نشان داد. علی شمخانی با بیان اینکه چشمانداز توافق در مذاکرات وین به دلیل تأخیر واشنگتن در اتخاذ تصمیم سیاسی همچنان مبهم است، تصریح کرد: «دسترسی سریع به توافق قوی نیازمند ارائه ابتکارهای جدید از سوی همه طرفهاست.» او دسترسی سریع به توافق قوی را نیازمند ارائه ابتکارهای جدید از سوی همه طرفها دانست.» دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در واکنش به درخواست تضمین روسیه از امریکا درباره برجام هم نوشت: «کنشهای مثبت و منفی کشورهای حاضر در مذاکرات وین با هدف تأمین منافع انجام میشود و قابل درک است.» او تنها عامل مؤثر بر تعامل ایران با 1+4 را نیز «تأمین منافع مردم ایران» عنوان کرد و در ادامه افزود: «ارزیابی مؤلفههای جدید مؤثر بر مذاکرات و اتخاذ ابتکارات مذاکراتی برای سرعت دادن به حصول نتیجه را در دستور کار داریم.»
رابطه مستقیم مذاکرات وین و همکاری با آژانس
ایران و آژانس برای حل آخرین ادعاهای مطرح شده پیرامون چند مکان ادعایی در ایران بر مبنای یک توافق چندمرحلهای گام برخواهند داشت که موعد پایانی درنظر گرفته شده برای پایان این توافق موقت، خردادماه سال آینده خواهد بود. در همین چارچوب قرار است آژانس پرسشهایی را از ایران پیرامون مکانهای مورد نظر خود مطرح کرده و ایران به ترتیب پاسخگوی این پرسشها باشد. هنگامی که این روند پرسش و پاسخ در دو الی سه ماه آینده به پایان برسد و آژانس همه پاسخهای مورد نظر خود را ایران دریافت نماید، نتیجه نهایی به صورت بخشی از توافق احتماًلی در مذاکرات وین درخواهد آمد. سخنگوی وزارت خارجه در این رابطه با بیان اینکه رابطه مستقیمی بین بسته شدن این سؤالات و توافق در وین وجود دارد، یادآور شد: «ضمن اینکه مسیر فنی این توافق میان ایران و آژانس حفظ میشود اما روشن است که این توافق باید به صورت همزمان و جزئی از آن توافق لحاظ شود.» او همچنین این را هم یادآور شد که «توافقی که در وین انجام میشود، توافقی است که مسیر بازگشت امریکا را در ازای پایبندی کامل و انجام تعهدات امریکا در ذیل برجام تعریف میکند و این مسیر یک شبه برای امریکا نخواهد بود و چند ماهی طول خواهد کشید و بستر زمانی در وین برای آن تعریف شده است. آنچه در تهران بین ایران و آژانس از لحاظ فنی تعریف شده با آن نگاه تعریف شده که همکاری جامع فنی صورت بگیرد و روزهایی که در توافق دیده شده، با هم همخوانی داشته باشد.» این دیپلمات ارشد ایرانی یادآور شد: «آنچه بین ایران و آژانس توافق شده یک حداکثر زمانی دارد و اگر آژانس آماده باشد که در ازای پاسخهای ایران زودتر سؤالات باقیمانده را حل و فصل کند قطعاً مانعی نخواهد داشت.»
به گفته سخنگوی وزارت خارجه اگر طرفی موضوع جدیدی را اضافه نکند، نقاط اختلافی باقیمانده از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است. اگر امریکا رویکرد منطقی داشته باشد و دغدغه ۱+۴ و ایران را در نظر بگیرد و به این درخواستها پاسخ مناسبی از سوی امریکا داده شود در کمترین زمان توافق در دسترس است.
دیدار برجامی «گروسی»
«میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین روز گذشته از دیدار خود با مدیر کل آژانس خبر داد و گفت که با «گروسی» درباره سفر موفقیتآمیز اخیرش به ایران صحبت کرده است. این دیدار در پی سفر روز شنبه گروسی به تهران و دیدار او با مقامات ایران از جمله محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی و حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران انجام شده است. «اولیانوف پیشتر نیز سفر رافائل گروسی به ایران را بسیار موفقیت آمیز خوانده بود.»
بــــرش
وزیر خارجه روسیه در گفت و گوی تلفنی با وزیر خارجه ایران :
احیای برجام باید بدون تبعیض قائل شدن باشد
وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که حسین امیرعبداللهیان و سرگئی لاوروف وزیران خارجه ایران و روسیه یک گفتوگوی تلفنی داشتهاند. به گزارش ایسنا، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه روز دوشنبه در کنفرانسی خبری با اشاره به گفتوگوی خود با وزیر خارجه کشورمان گفت: بر این تأکید شد که احیای برجام باید بدون تبعیض قائل شدن، برای تمامی طرفین حقوق برابر در رابطه با پیشرفت بیدردسر همکاری در تمامی زمینهها را مهیا کند. به گفته لاوروف دو وزیر خارجه همچنین درخصوص مسأله سوریه و اوکراین به گفتوگو پرداختند.
رعایت خطوط قرمز ایران
وزیر امور خارجه در کمیسیون تلفیق مجلس با تأکید بر رعایت خطوط قرمز در مذاکرات وین، تصریح کرد: اجازه نخواهیم داد هیچ عامل خارجی منافع ملی کشور را در مذاکرات، تحت تأثیر قرار دهد. وزیر امور خارجه در این نشست هماندیشی که در محل کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی برگزار شد، با تأکید بر استقبال ایران از نهایی کردن یک توافق خوب و قوی، عزم کشورمان در زمینه رعایت خطوط قرمز تعیین شده و خصوصاً تضمینهای مؤثر اقتصادی و حداکثرسازی منافع جمهوری اسلامی ایران را مورد تأکید قرار داد. در همین حال حجت الاسلام احمد حسین فلاحی، نماینده مجلس در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به نشست وزیر خارجه با نمایندگان گفت: «به گفته وزیر امور خارجه نتایج مذاکرات به مرور زمان و در بهار سال آینده مشخص خواهد شد.» نماینده همدان در مجلس با بیان اینکه امیرعبداللهیان در این جلسه اعلام کرد در مذاکرات در قالب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها به توافقاتی دست پیدا کردهایم، افزود: «وزیر امور خارجه در جلسه امروز اعلام کرد در مذاکرات مواردی برای توافق نهایی باقی مانده که بر سر آنها در حال رایزنی هستیم.»
ایران و آژانس در پی این سفر برای تحقق خواسته تهران مبنی بر اینکه هر توافق احتماًلی باید به همه ادعاهای سیاسی علیه کشورمان پایان دهد، توافق کردند مسائل ادعایی آژانس به واسطه نقشه راه مشخصی ظرف مدت حداکثر سه ماه (خردادماه) حل و فصل شود. توافقی که اجرای تام و تمام آن از یک سو افق مذاکرات احیای برجام در وین را روشن میکند و از سوی دیگر راههای احتماًلی برای طرح دوباره اتهامات جعلی و موهوم علیه ایران را میبندد. بر همین مبنا بود که مدیرکل آژانس سفر به ایران را بسیار موفق توصیف کرد و گفت: «دو طرف در مورد گامهای مشخص با هدف حل و فصل مسائل پادمانی باقیمانده در یک دوره زمانی معقول به توافق رسیدند. دستاورد بزرگ.»
تضمین روسیه از امریکا
در حالی که حساسیت حاکم بر مذاکرات به بالاترین سطح ممکن رسیده است، روسیه خواهان اطمینان بخشی واشنگتن برای مصون ماندن روابط تجاری تهران و مسکو در چهارچوب برجام شده است. این را نخستین بار «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه در واکنش به تحریم اقتصادی روسیه از سوی امریکا که زیر سایه اوجگیری بحران میان دو کشور صورت گرفته است، مطرح کرد. «لاوروف» در همین زمینه افزوده بود: «ما خواستار تضمینی کتبی شدهایم که روند فعلی آغاز شده توسط امریکا به هیچ وجه به حق ما برای تجارت، همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری و همکاری نظامی-فنی آزاد و کامل با ایران آسیبی وارد نکند.»
این موضع گیری از سوی روسیه در حالی است که این کشور یکی از اصلیترین منتقدان خروج یکجانبه امریکا از توافق هستهای بوده و در روند پرفراز و فرود مذاکرات احیای برجام همواره در کنار ایران قرار داشته است. ناگفته پیداست موضوع تضمین یکی از اصلیترین خواستههای تهران در مذاکرات به شمار میآید که از امریکا خواسته شده پیرامون آن چارهجویی کند. با این حال به نظر میرسد نگاه ویژه روسیه به این موضوع، ضرورت همگرایی مواضع میان کشورها از جمله تهران و مسکو را دوچندان کرده است. همین امر در واکنش اخیر مقامهای دیپلماتیک کشورمان پیرامون این مسأله مورد توجه قرار گرفته است.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری روز گذشته درباره درخواست اخذ تضامین از سوی روسیه و تأثیر آن بر روند مذاکرات گفت: «اظهارات لاوروف را در رسانهها دیدیم و شنیدیم، منتظر هستیم از مجاری دیپلماتیک جزئیات آن را بشنویم.» او ادامه داد: «گفتوگوها در وین در مسیر خودش در حال پیگیری است. همکاریهای صلحآمیز هستهای ایران نباید محدود و یا تحت تأثیر هیچ گونه تحریمی قرار بگیرد از جمله همکاریهای صلح آمیز ایران با روسیه و چین و یا کشورهای دیگر.» در پی بازتاب گسترده موضع اخیر روسیه مبنی بر لزوم دریافت تضمین کتبی از واشنگتن درباره برجام که ابهاماتی را پیرامون موضع مذاکراتی روسیه به وجود آورده بود، سفیر روسیه در ایران گفت که از صحبتهای لاوروف سوء برداشت شده است. به گزارش تسنیم «لوان جاگاریان» درباره اظهارات منتشرشده از سوی وزیر خارجه این کشور با اشاره به اینکه دولت این کشور دراینباره به تهران پاسخ خواهد داد، افزود: «توضیحات لازم را از طریق منابع دیپلماتیک به طرف ایرانی خواهیم داد. ما رسماً به دوستان ایرانی در این خصوص توضیح خواهیم داد.»
دسترسی سریع، نیازمند ابتکار عمل همه طرفها
دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان هم در دو پیام توئیتری نسبت به تحولات جاری در وین واکنش نشان داد. علی شمخانی با بیان اینکه چشمانداز توافق در مذاکرات وین به دلیل تأخیر واشنگتن در اتخاذ تصمیم سیاسی همچنان مبهم است، تصریح کرد: «دسترسی سریع به توافق قوی نیازمند ارائه ابتکارهای جدید از سوی همه طرفهاست.» او دسترسی سریع به توافق قوی را نیازمند ارائه ابتکارهای جدید از سوی همه طرفها دانست.» دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در واکنش به درخواست تضمین روسیه از امریکا درباره برجام هم نوشت: «کنشهای مثبت و منفی کشورهای حاضر در مذاکرات وین با هدف تأمین منافع انجام میشود و قابل درک است.» او تنها عامل مؤثر بر تعامل ایران با 1+4 را نیز «تأمین منافع مردم ایران» عنوان کرد و در ادامه افزود: «ارزیابی مؤلفههای جدید مؤثر بر مذاکرات و اتخاذ ابتکارات مذاکراتی برای سرعت دادن به حصول نتیجه را در دستور کار داریم.»
رابطه مستقیم مذاکرات وین و همکاری با آژانس
ایران و آژانس برای حل آخرین ادعاهای مطرح شده پیرامون چند مکان ادعایی در ایران بر مبنای یک توافق چندمرحلهای گام برخواهند داشت که موعد پایانی درنظر گرفته شده برای پایان این توافق موقت، خردادماه سال آینده خواهد بود. در همین چارچوب قرار است آژانس پرسشهایی را از ایران پیرامون مکانهای مورد نظر خود مطرح کرده و ایران به ترتیب پاسخگوی این پرسشها باشد. هنگامی که این روند پرسش و پاسخ در دو الی سه ماه آینده به پایان برسد و آژانس همه پاسخهای مورد نظر خود را ایران دریافت نماید، نتیجه نهایی به صورت بخشی از توافق احتماًلی در مذاکرات وین درخواهد آمد. سخنگوی وزارت خارجه در این رابطه با بیان اینکه رابطه مستقیمی بین بسته شدن این سؤالات و توافق در وین وجود دارد، یادآور شد: «ضمن اینکه مسیر فنی این توافق میان ایران و آژانس حفظ میشود اما روشن است که این توافق باید به صورت همزمان و جزئی از آن توافق لحاظ شود.» او همچنین این را هم یادآور شد که «توافقی که در وین انجام میشود، توافقی است که مسیر بازگشت امریکا را در ازای پایبندی کامل و انجام تعهدات امریکا در ذیل برجام تعریف میکند و این مسیر یک شبه برای امریکا نخواهد بود و چند ماهی طول خواهد کشید و بستر زمانی در وین برای آن تعریف شده است. آنچه در تهران بین ایران و آژانس از لحاظ فنی تعریف شده با آن نگاه تعریف شده که همکاری جامع فنی صورت بگیرد و روزهایی که در توافق دیده شده، با هم همخوانی داشته باشد.» این دیپلمات ارشد ایرانی یادآور شد: «آنچه بین ایران و آژانس توافق شده یک حداکثر زمانی دارد و اگر آژانس آماده باشد که در ازای پاسخهای ایران زودتر سؤالات باقیمانده را حل و فصل کند قطعاً مانعی نخواهد داشت.»
به گفته سخنگوی وزارت خارجه اگر طرفی موضوع جدیدی را اضافه نکند، نقاط اختلافی باقیمانده از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است. اگر امریکا رویکرد منطقی داشته باشد و دغدغه ۱+۴ و ایران را در نظر بگیرد و به این درخواستها پاسخ مناسبی از سوی امریکا داده شود در کمترین زمان توافق در دسترس است.
دیدار برجامی «گروسی»
«میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین روز گذشته از دیدار خود با مدیر کل آژانس خبر داد و گفت که با «گروسی» درباره سفر موفقیتآمیز اخیرش به ایران صحبت کرده است. این دیدار در پی سفر روز شنبه گروسی به تهران و دیدار او با مقامات ایران از جمله محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی و حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران انجام شده است. «اولیانوف پیشتر نیز سفر رافائل گروسی به ایران را بسیار موفقیت آمیز خوانده بود.»
بــــرش
وزیر خارجه روسیه در گفت و گوی تلفنی با وزیر خارجه ایران :
احیای برجام باید بدون تبعیض قائل شدن باشد
وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که حسین امیرعبداللهیان و سرگئی لاوروف وزیران خارجه ایران و روسیه یک گفتوگوی تلفنی داشتهاند. به گزارش ایسنا، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه روز دوشنبه در کنفرانسی خبری با اشاره به گفتوگوی خود با وزیر خارجه کشورمان گفت: بر این تأکید شد که احیای برجام باید بدون تبعیض قائل شدن، برای تمامی طرفین حقوق برابر در رابطه با پیشرفت بیدردسر همکاری در تمامی زمینهها را مهیا کند. به گفته لاوروف دو وزیر خارجه همچنین درخصوص مسأله سوریه و اوکراین به گفتوگو پرداختند.
رعایت خطوط قرمز ایران
وزیر امور خارجه در کمیسیون تلفیق مجلس با تأکید بر رعایت خطوط قرمز در مذاکرات وین، تصریح کرد: اجازه نخواهیم داد هیچ عامل خارجی منافع ملی کشور را در مذاکرات، تحت تأثیر قرار دهد. وزیر امور خارجه در این نشست هماندیشی که در محل کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی برگزار شد، با تأکید بر استقبال ایران از نهایی کردن یک توافق خوب و قوی، عزم کشورمان در زمینه رعایت خطوط قرمز تعیین شده و خصوصاً تضمینهای مؤثر اقتصادی و حداکثرسازی منافع جمهوری اسلامی ایران را مورد تأکید قرار داد. در همین حال حجت الاسلام احمد حسین فلاحی، نماینده مجلس در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به نشست وزیر خارجه با نمایندگان گفت: «به گفته وزیر امور خارجه نتایج مذاکرات به مرور زمان و در بهار سال آینده مشخص خواهد شد.» نماینده همدان در مجلس با بیان اینکه امیرعبداللهیان در این جلسه اعلام کرد در مذاکرات در قالب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها به توافقاتی دست پیدا کردهایم، افزود: «وزیر امور خارجه در جلسه امروز اعلام کرد در مذاکرات مواردی برای توافق نهایی باقی مانده که بر سر آنها در حال رایزنی هستیم.»
نگاهی به تحریم هنر و هنرمندان روس در بحران بهوجود آمده بین روسیه و اوکراین
دیکتاتوری هنر بدون سانسور!
گروه فرهنگی: طی روزهای گذشته برخی جشنوارههای سینمایی و نمایشگاههای بینالمللی کتاب و رویدادهای فرهنگی و هنری، هنرمندان روسی را تحریم کردند و مجامع مختلف سینمایی واکنشهای متفاوتی در قبال تهاجم نظامی روسیه به اوکراین نشان دادهاند. مثلاً جشنواره۲۰۲۲ فیلم استکهلم اعلام کرده هیچ فیلمی که با بودجه دولتی روسیه ساخته شده باشد، در این جشنواره جایی نخواهد داشت. مسئولان برگزارکننده نمایشگاه کتاب فرانکفورت نیز با صدور بیانیهای همکاری با نهادهای دولتی روسیه را به حالت تعلیق درآوردهاند و خندهدار اینکه یک دانشگاه ایتالیایی هم تدریس داستایوفسکی را ممنوع اعلام کرده است.
آشپزهای اینستاگرامی و تغییر تدریجی سبک زندگی با چاشنی چربی و قند
آشپزهایی که ذهن می پزند!
مریم طالشی
گزارش نویس
عکسهای رنگی، چشم شما را میگیرد و دهانتان را آب میاندازد. پیش خودتان میگویید ببین چه کار کرده است. دلتان میخواهد مثل بلاگرها آشپزی کنید و شبیه آنها باشید. خیره میشوید به دست و دهانشان وقتی دارند با آب و تاب برایتان توضیح میدهند که در کدام مرحله باید چی را اضافه کنید و آخرش فلان سس را بریزید و بعد پنیر پیتزا را اضافه کنید که باید حسابی برشته شود و آویشن و رزماری هم یادتان نرود.
آشپزهای اینستاگرامی به شما میگویند چه باید بخورید و چجوری باید بخورید و از چه موادی باید استفاده کنید. آنها بستههای مواد غذایی را به شما نشان میدهند و میگویند باید از اینها استفاده کنید و همین مارک هم باشد چون از همه بهتر است و فقط این پنیر است که اینقدر کش میآید و این ژامبون است که غذای شما را خوشمزه میکند و فقط باید گوجه خشک فلان کارخانه را استفاده کنید و گوجه تازه نمیشود و الی آخر.
آنها مدام دارند به شما آموزش میدهند اما آیا واقعاً صلاحیت آموزش دادن دارند؟ اصلاً شما چرا آنها را دنبال میکنید؟
ایمان دولو، سرآشپز و کارشناس غذا در این باره میگوید: «خیلی وقتها مردم ویدیوهایی را در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و یوتوب نگاه میکنند اما هدفشان صرفاً یادگیری نیست بلکه لذت بردن از یک سری تصویر است. مثلاً ما مسألهای داریم به اسم صداهای غذا و طرف میآید صدای غذا خوردنش را به اشتراک میگذارد که خیلیها البته بدشان میآید ولی برای خیلی دیگر هم جذاب است و به همین شکل جذب مخاطب میکند.
توجه به این نکته بسیار مهم است که آشپزی رشتهای است که خیلی سنگ محک ندارد. یک وزنهبردار میتواند بگوید من وزنهبردارم و این وزنه را با این وزن بلند کردم و فلان رکورد را جابهجا کردم اما در آشپزی به دلیل اینکه سنگ محک و معیار خاصی وجود ندارد، آدمها میتوانند بیایند و دروغ بگویند و ادعا کنند و رزومهسازی کنند. آنها میتوانند یک محتوای محبوب و متفاوتی نسبت به بقیه ایجاد کنند و بعد، از همان محتوا برای خودشان رزومه ایجاد کنند.»
دولو ادامه میدهد: «اگر بحث صرفاً یادگیری آشپزی باشد، باید گفت که شروع یادگیری آشپزی برای همه ما از فردی نزدیک مثل مادر یا خواهر یا پدر و برادرمان بوده است. افراد خانواده ما به هر حال کارشناس آشپزی که نبودهاند و صرفاً آمدهاند و دانستههایشان را به ما منتقل کردهاند ولی هیچ وقت نگفتهاند که این بهترین و تنها راه است. مسألهای که در بحث آشپزی یاد گرفتن در فضاهای مجازی پیش میآید این است که خیلی وقتها آن تفاوت در شکل کار به چشم میآید نه علم و تجربه کسی که میخواهد آموزش دهد. کسی که متفاوت است در نظر عامه اینجوری جلوه میکند که کسی است که زیاد میداند و دانش دارد.
در رابطه با آشپزی باید بگویم که آموزشی است که هرکس میتواند آن را ارائه دهد یعنی هرکس میتواند به دیگری آشپزی یاد دهد چون تجربی است. این روزها آموزش آشپزی در فضای مجازی یک سری کد برای تقلب دارد که یکی از آنها پنیر پیتزاست؛ بله پنیر! کاری که پنیر پیتزا میکند این است که همه چیز را میپوشاند. در واقع گیرندههای حسی شما را با چربی و بافتش میپوشاند و در واقع باعث میشود شما چیزی از طعم متوجه نشوید و بگویید عجب غذای خوشمزهای است؛ درست مثل ساندویچهای حجیم که با مواد زیادی پر شده اما نکته اصلیاش همان پنیر است که حس میشود. در واقع از یک ساندویچ بیشتر همان طعم قارچ و پنیرش حس میشود یا همان طعم سیر سوسیس و کالباس که اصلاً نمیگذارد شما مزه مرغ و گوشت را بفهمید.
تقلب دیگر مثلاً مایونز است که به خیلی غذاها اضافه میکنند و طعمش غالب میشود. به طور کلی استفاده از چربی و قند راهی برای تقلب در آشپزی است که هرکاری را که کردهاید با آن میپوشانید. آموزش این نوع آشپزی بین دو دوست شاید انتقال تجربه باشد اما وقتی در شبکههای اجتماعی عنوان میشود و همه میتوانند ببینند و آن را یاد بگیرند دیگر جالب نیست چون شما دارید یک فرهنگ غذایی را غالب میکنید و خواه ناخواه هم غالب میشود. خیلی چیزها همینطوری در زندگی ما وارد شد، با استمرار در تبلیغات و نشان دادن زیاد.
ما آدمهایی را میبینیم که غذاهایی را از شبکههای اجتماعی یاد میگیرند و درست میکنند که پر از پنیر و سوسیس و کالباس است.»
این کارشناس به نکته دیگری در این باره اشاره میکند: «بعضی کسانی که در شبکههای اجتماعی آشپزی آموزش میدهند، اصولی را که از قدیم وجود داشته بی ارزش میکنند. تمام کسانی که چیزی را آموزش میدهند از یک نقطه آموزش را شروع میکنند که نقطه صفر است و بعد پیشرفت میکنند اما مسأله این است که تعداد زیادی از آدمهایی که خصوصاً در بحث آشپزی شروع به آموزش دادن میکنند، آن نقطه شروع و صفر را ندارند و از همان ابتدا طوری رفتار میکنند که انگار در اوج هستند و این خوب نیست. بعضی از کسانی که در شبکههای اجتماعی آموزش آشپزی میدهند، با نوع حرف زدن و رفتار خود انگار دارند به مخاطبان خود هویت میفروشند. مثلاً طرف میآید میگوید من با پدرم رفته بودم فلان کشور خارجی و این غذا را در فلان رستوران خوردم و این طوری دارد نوعی هویت برای خودش ایجاد میکند و توجه آدمها را به نکته خاصی جلب میکند. این در حالی است که فقط قشر کمی از مخاطبان او مرفه هستند. مردم وقتی برخی خاطرات و گفتههای این افراد را میشنوند دوست دارند از آنها تقلید کنند، خصوصاً بچههای 17، 18 ساله که به لحاظ مالی هم در شرایطی نیستند که چنین امکاناتی را برای خودشان فراهم کنند و همین هم مسائل و مشکلاتی را به وجود میآورد. آدمها به دام تخیل و فضاسازی کاذب در مورد خودشان میافتند. از همان کلمات و جملات استفاده میکنند و تلاش دارند برای خودشان هویتی به این شکل ایجاد کنند. پس بحث آموزش آشپزی به این شکل در طولانی مدت آسیبزننده است چون تبعاتی را با خود به همراه دارد و با مشکلات فرهنگی همراه است. در واقع دیگر آموزش آشپزی نیست و فقط تبلیغ برای استفاده از یکسری محصول خاص است و این یکسری محصول خاص اکثراً پر از چربی و قند هستند. همین فرمول در آشپزی در طبیعت هم دیده میشود. طرف میآید میگوید امروز در طبیعت برگر سوخاری با سس قارچ درست میکنیم و کلی مواد غذایی را به طبیعت میبرد که آلودگی زیادی هم ایجاد میکند. بحث این است که اصلاً چرا باید این همه مواد غذایی به طبیعت ببریم برای غذا درست کردن و چه نیازی است که چنین غذایی در طبیعت درست کنیم و بخوریم و دیگر اینکه آلودگی زیست محیطی و بصری برای طبیعت به این شکل ایجاد میشود. این در حالی است که کسی نمیآید مثلاً آموزش دهد که چطور مرغ را پاک کنید و یا چاقو را چطور دستتان بگیرید که موقع آشپزی برای تعداد زیادی میهمان دستتان خسته نشود. در واقع چیزهای کاربردی یاد نمیدهند.»
شبیهسازی چیزی است که در ذهن بیننده صورت میگیرد، حالا بسته به اینکه این مخاطب چه سن و سال و جایگاه اجتماعی داشته باشد، این شبیهسازی و تأثیرگیری متفاوت است اما آنچه اهمیت دارد سبک خاصی است که تلاش دارد همه را پیرو خود کند. چشم میبیند و ذهن به خاطر میسپارد و انبوهی از مواد غذایی نه چندان باارزش جای خود را در سبد غذایی و یخچال خانه شما باز میکند بدون اینکه حتی فکر کنید دارید چطور علاوه بر رواج مصرفگرایی، سلامت جسم و روح خود را به خطر میاندازید.
گزارش نویس
عکسهای رنگی، چشم شما را میگیرد و دهانتان را آب میاندازد. پیش خودتان میگویید ببین چه کار کرده است. دلتان میخواهد مثل بلاگرها آشپزی کنید و شبیه آنها باشید. خیره میشوید به دست و دهانشان وقتی دارند با آب و تاب برایتان توضیح میدهند که در کدام مرحله باید چی را اضافه کنید و آخرش فلان سس را بریزید و بعد پنیر پیتزا را اضافه کنید که باید حسابی برشته شود و آویشن و رزماری هم یادتان نرود.
آشپزهای اینستاگرامی به شما میگویند چه باید بخورید و چجوری باید بخورید و از چه موادی باید استفاده کنید. آنها بستههای مواد غذایی را به شما نشان میدهند و میگویند باید از اینها استفاده کنید و همین مارک هم باشد چون از همه بهتر است و فقط این پنیر است که اینقدر کش میآید و این ژامبون است که غذای شما را خوشمزه میکند و فقط باید گوجه خشک فلان کارخانه را استفاده کنید و گوجه تازه نمیشود و الی آخر.
آنها مدام دارند به شما آموزش میدهند اما آیا واقعاً صلاحیت آموزش دادن دارند؟ اصلاً شما چرا آنها را دنبال میکنید؟
ایمان دولو، سرآشپز و کارشناس غذا در این باره میگوید: «خیلی وقتها مردم ویدیوهایی را در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و یوتوب نگاه میکنند اما هدفشان صرفاً یادگیری نیست بلکه لذت بردن از یک سری تصویر است. مثلاً ما مسألهای داریم به اسم صداهای غذا و طرف میآید صدای غذا خوردنش را به اشتراک میگذارد که خیلیها البته بدشان میآید ولی برای خیلی دیگر هم جذاب است و به همین شکل جذب مخاطب میکند.
توجه به این نکته بسیار مهم است که آشپزی رشتهای است که خیلی سنگ محک ندارد. یک وزنهبردار میتواند بگوید من وزنهبردارم و این وزنه را با این وزن بلند کردم و فلان رکورد را جابهجا کردم اما در آشپزی به دلیل اینکه سنگ محک و معیار خاصی وجود ندارد، آدمها میتوانند بیایند و دروغ بگویند و ادعا کنند و رزومهسازی کنند. آنها میتوانند یک محتوای محبوب و متفاوتی نسبت به بقیه ایجاد کنند و بعد، از همان محتوا برای خودشان رزومه ایجاد کنند.»
دولو ادامه میدهد: «اگر بحث صرفاً یادگیری آشپزی باشد، باید گفت که شروع یادگیری آشپزی برای همه ما از فردی نزدیک مثل مادر یا خواهر یا پدر و برادرمان بوده است. افراد خانواده ما به هر حال کارشناس آشپزی که نبودهاند و صرفاً آمدهاند و دانستههایشان را به ما منتقل کردهاند ولی هیچ وقت نگفتهاند که این بهترین و تنها راه است. مسألهای که در بحث آشپزی یاد گرفتن در فضاهای مجازی پیش میآید این است که خیلی وقتها آن تفاوت در شکل کار به چشم میآید نه علم و تجربه کسی که میخواهد آموزش دهد. کسی که متفاوت است در نظر عامه اینجوری جلوه میکند که کسی است که زیاد میداند و دانش دارد.
در رابطه با آشپزی باید بگویم که آموزشی است که هرکس میتواند آن را ارائه دهد یعنی هرکس میتواند به دیگری آشپزی یاد دهد چون تجربی است. این روزها آموزش آشپزی در فضای مجازی یک سری کد برای تقلب دارد که یکی از آنها پنیر پیتزاست؛ بله پنیر! کاری که پنیر پیتزا میکند این است که همه چیز را میپوشاند. در واقع گیرندههای حسی شما را با چربی و بافتش میپوشاند و در واقع باعث میشود شما چیزی از طعم متوجه نشوید و بگویید عجب غذای خوشمزهای است؛ درست مثل ساندویچهای حجیم که با مواد زیادی پر شده اما نکته اصلیاش همان پنیر است که حس میشود. در واقع از یک ساندویچ بیشتر همان طعم قارچ و پنیرش حس میشود یا همان طعم سیر سوسیس و کالباس که اصلاً نمیگذارد شما مزه مرغ و گوشت را بفهمید.
تقلب دیگر مثلاً مایونز است که به خیلی غذاها اضافه میکنند و طعمش غالب میشود. به طور کلی استفاده از چربی و قند راهی برای تقلب در آشپزی است که هرکاری را که کردهاید با آن میپوشانید. آموزش این نوع آشپزی بین دو دوست شاید انتقال تجربه باشد اما وقتی در شبکههای اجتماعی عنوان میشود و همه میتوانند ببینند و آن را یاد بگیرند دیگر جالب نیست چون شما دارید یک فرهنگ غذایی را غالب میکنید و خواه ناخواه هم غالب میشود. خیلی چیزها همینطوری در زندگی ما وارد شد، با استمرار در تبلیغات و نشان دادن زیاد.
ما آدمهایی را میبینیم که غذاهایی را از شبکههای اجتماعی یاد میگیرند و درست میکنند که پر از پنیر و سوسیس و کالباس است.»
این کارشناس به نکته دیگری در این باره اشاره میکند: «بعضی کسانی که در شبکههای اجتماعی آشپزی آموزش میدهند، اصولی را که از قدیم وجود داشته بی ارزش میکنند. تمام کسانی که چیزی را آموزش میدهند از یک نقطه آموزش را شروع میکنند که نقطه صفر است و بعد پیشرفت میکنند اما مسأله این است که تعداد زیادی از آدمهایی که خصوصاً در بحث آشپزی شروع به آموزش دادن میکنند، آن نقطه شروع و صفر را ندارند و از همان ابتدا طوری رفتار میکنند که انگار در اوج هستند و این خوب نیست. بعضی از کسانی که در شبکههای اجتماعی آموزش آشپزی میدهند، با نوع حرف زدن و رفتار خود انگار دارند به مخاطبان خود هویت میفروشند. مثلاً طرف میآید میگوید من با پدرم رفته بودم فلان کشور خارجی و این غذا را در فلان رستوران خوردم و این طوری دارد نوعی هویت برای خودش ایجاد میکند و توجه آدمها را به نکته خاصی جلب میکند. این در حالی است که فقط قشر کمی از مخاطبان او مرفه هستند. مردم وقتی برخی خاطرات و گفتههای این افراد را میشنوند دوست دارند از آنها تقلید کنند، خصوصاً بچههای 17، 18 ساله که به لحاظ مالی هم در شرایطی نیستند که چنین امکاناتی را برای خودشان فراهم کنند و همین هم مسائل و مشکلاتی را به وجود میآورد. آدمها به دام تخیل و فضاسازی کاذب در مورد خودشان میافتند. از همان کلمات و جملات استفاده میکنند و تلاش دارند برای خودشان هویتی به این شکل ایجاد کنند. پس بحث آموزش آشپزی به این شکل در طولانی مدت آسیبزننده است چون تبعاتی را با خود به همراه دارد و با مشکلات فرهنگی همراه است. در واقع دیگر آموزش آشپزی نیست و فقط تبلیغ برای استفاده از یکسری محصول خاص است و این یکسری محصول خاص اکثراً پر از چربی و قند هستند. همین فرمول در آشپزی در طبیعت هم دیده میشود. طرف میآید میگوید امروز در طبیعت برگر سوخاری با سس قارچ درست میکنیم و کلی مواد غذایی را به طبیعت میبرد که آلودگی زیادی هم ایجاد میکند. بحث این است که اصلاً چرا باید این همه مواد غذایی به طبیعت ببریم برای غذا درست کردن و چه نیازی است که چنین غذایی در طبیعت درست کنیم و بخوریم و دیگر اینکه آلودگی زیست محیطی و بصری برای طبیعت به این شکل ایجاد میشود. این در حالی است که کسی نمیآید مثلاً آموزش دهد که چطور مرغ را پاک کنید و یا چاقو را چطور دستتان بگیرید که موقع آشپزی برای تعداد زیادی میهمان دستتان خسته نشود. در واقع چیزهای کاربردی یاد نمیدهند.»
شبیهسازی چیزی است که در ذهن بیننده صورت میگیرد، حالا بسته به اینکه این مخاطب چه سن و سال و جایگاه اجتماعی داشته باشد، این شبیهسازی و تأثیرگیری متفاوت است اما آنچه اهمیت دارد سبک خاصی است که تلاش دارد همه را پیرو خود کند. چشم میبیند و ذهن به خاطر میسپارد و انبوهی از مواد غذایی نه چندان باارزش جای خود را در سبد غذایی و یخچال خانه شما باز میکند بدون اینکه حتی فکر کنید دارید چطور علاوه بر رواج مصرفگرایی، سلامت جسم و روح خود را به خطر میاندازید.
آنچه از جنگ روسیه و اوکراین برای اقتصاد ایران میماند
غنیمت جنگی
نویسنده: مرتضی عبدالحسینی/ جنگ روسیه و اوکراین آسیبهای بالقوهای برای اقتصاد جهانی بخصوص اروپا و امریکا خواهد بود که بالفعل شدن آنها به رویدادهای روزهای آینده بستگی دارد. این بحران ژئوپلیتیک میتواند اقتصاد امریکا و اروپا که در حال خروج از شوک کرونا بود را وارد شوک دیگری کند. چرا شوک دیگر؟ روسیه 10 درصد نفت جهان، یک سوم گاز اروپا، 20 درصد گندم دنیا و 40 درصد پتاس (یکی از مواد اولیه تهیه کود شیمیایی) را در اختیار دارد و بازیگر مهمی در زنجیره تأمین جهانی است. در مقابل اوکراین نیز تولیدکننده قابل توجهی در سنگ آهن، فولاد، تیتانیوم و آمونیاک است و 15 درصد ذرت (خوراک دام) دنیا را صادر می کند. از همین رو رصد تحلیلهای روز دنیا و گفته اقتصاد دانان نشان میدهد که اقتصاد اروپا و امریکا در معرض 4 چالش؛ «تورم بالاتر»، «رشد اقتصادی پایینتر» و «تحول سیاستهای پولی» و «نقص در زنجیره تأمین» قرار دارد اما شدت و ضعف آن وابسته به عمق این بحران است. از همین رو در این گزارش در 4 سناریو، خوشبینانه، بینابینی، بدبینانه و بسیار بدبینانه تأثیرات این مناقشه را بر ایالات متحده، اروپا و روسیه بررسی کردهایم. در سناریو اول و خوشبینانه؛ پایان سریع درگیریها از مارپیچ بینظمی در بازارهای انرژی و کالا جلوگیری میکند و آسیب جزئی اقتصاد ایالات متحده و اروپا بر طرف شده و رشد اقتصادی آنها در مسیر رو به رشد حفظ می شود. در سناریو سوم و بدبینانه؛ قطع عرضه گاز به اروپا (اقدام تلافی جویانه روسیه) و رکود اقتصادی می شود که ضربه بزرگی به رشد اقتصادی اروپا و امریکا خواهد بود. در این سناریو بانکهای مرکزی تضعیف شده و در انفعال خواهد رفت. در پایان این گزارش نیز از 4 فرصت اقتصادی برای ایران صحبت شده که شامل صادرات بیشتر نفت، تلاش برای انعقاد قراردادهای گازی، افزایش درآمد صادرات کامودیتیها و صادرات کالاهای روسی از طریق ایران میباشد.
چگونگی شوک به اقتصاد جهان
بعد از 75 سال آرامش در اروپا، حالا جنگ روسیه و اوکراین جدیترین چالش برای این قاره از سال 1945 به بعد به نظر می رسد و این بحران ژئوپلیتیک خطرات بزرگی را برای اقتصاد جهان بخصوص اروپا و امریکا دارد. اروپا و امریکا که مانند باقی دنیا همچنان از شوک شیوع کووید 19 خارج نشده و براساس آخرین آمارها تورم ماهانهای در حدود 7 درصد را به ثبت رسانده حالا در برابر چالشی قرار گرفته که نه تنها انتظارات تورمی را بالا برده بلکه همزمان ابعاد مختلف اقتصاد را نشانه گرفته است. البته تأکید بر قاره اروپا و ایالات متحده بدین معنی نیست که تبعات جهانی این جنگ به همین موقعیتها محدود شود اما مشخصاً این نقاط بیش از باقی دنیا درگیر تبعات اقتصادی و سیاسی آن خواهند بود. رصد تحلیلهای روز دنیا و گفته اقتصاد دانان نشان میدهد که اقتصاد جهان در معرض «تورم بالاتر»، «رشد اقتصادی پایینتر» و «تحول سیاستهای پولی» و «نقص در زنجیره تأمین» قرار دارد اما شدت و ضعف آن بسته به عمق این بحران دارد.
اهمیت روسیه و اوکراین در نظم اقتصادی دنیا
قبل از ترسیم اقتصاد جهان در آیندهای کوتاه مدت، بهتر است دو کشور درگیر در جنگ یعنی «روسیه» و «اوکراین» را بهتر بشناسیم تا تهدیدات اقتصاد جهانی ملموستر باشد. روسیه؛ 1. این کشور با تولید 10 میلیون بشکه نفت در روز بیش از 10 درصد تقاضای جهانی را پاسخ داده و به طور همزمان با تأمین بیش از 35 درصد گاز اروپا بهصورت بالقوه و بالفعل بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز جهان به حساب میآید. پس از شروع این جنگ، قیمت نفت به ازای هر بشکه در حدود 130 دلار قرار گرفت و قیمت گاز اروپا نیز با 60 درصد رشد به 130 یورو به ازای هر مگاوات ساعت رسید، 2. با برداشت بیش از 80 میلیون تن گندم و صادرات 40 میلیون تن از آن، روسیه بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گندم در جهان در سال 2021 بوده است. و 3. این کشور بزرگترین تولیدکننده و صادر کننده «پتاس» است که این ماده، یکی از ورودیهای مهم در تولید کودهای شیمیایی است، 40 درصد از صادرات پتاس در دنیا در سال 2021 در اختیار روسها بوده است. مهمترین بعد اقتصادی اوکراین نیز شامل این دو مورد میشود؛ 1. این کشور تولید قابل توجه سنگ آهن، فولاد، تیتانیوم و آمونیاک را دارد 2. منبع اصلی زمینهای قابل کشت در اروپا در اوکراین قرار دارد و 3. اوکراین در سال 2021 به تنهایی بیش از 15 درصد از صادرات جهانی ذرت را به خود اختصاص داده و این خوراک دام نقشی بسیار مهم در زنجیره تأمین دامداری و صنعت مواد غذایی بخصوص گوشت و لبنیات دارد. نکته مهم دیگر که در مورد دو کشور صدق میکند قرار گرفتن مناطق اصلی تولید و صادرات گندم و ذرت در نزدیکی مرز این دو کشور (روسیه و اوکراین) است.
7 آسیب پیش روی اقتصاد امریکا و اروپا
روسیه در حال پیشروی، اوکراین در تلاش برای بقا و کشورهای اروپایی و امریکایی نیز بهدنبال مجازات روسیهاند. با توجه به مزیتهای اقتصادی دو کشور (روسیه و اوکراین) علی الخصوص روسیه، مشخص شد که ادامه این بحران ژئوپلیتیک، تبعات اقتصادی گستردهای خواهد داشت که در این قسمت مرورمی کنیم. تبعات اصلی که این جنگ برای روسیه به وجود خواهد آورد شامل 4 مورد است: 1. اختلال در تجارت و صادرات این کشور با دنیا که منجر به کاهش درآمدهای صادراتی و شوک به بودجه این کشور است، 2. تضعیف پولی ملی روسیه (روبل) و در ادامه افزایش تورم در این کشور 3. افزایش نرخ بهره که در روزهای اخیر توسط بانک مرکزی روسیه نیز انجام شد (از 9 درصد به 20 درصد رسید) برای کنترل نرخ تورم و ادامه روند کاهش ارزش روبل در نهایت منجر به رکود اقتصادی و کاهش رشد اقتصادی است و 4. کاهش دسترسی روسیه به تکنولوژی و فناوریهای مورد نیاز این کشور بهدلیل اختلال در ارتباط شرکتها و بانکهای روسی با کشورهای غربی و امریکا. روسیه یازدهمین اقتصاد بزرگ جهان است که نقش مهمی در زنجیره تأمین جهانی براساس آنچه که در قسمت قبل گفته شد، دارد. بنابراین بسته به اقدامات تلافی جویانه روسیه در برابر اروپا، تبعات این جنگ در این قاره را میتوان در 4 مورد برشمرد؛ 1. شوک رویارویی روسیه و اوکراین در اروپای شرقی به بازار انرژی (نفت و گاز) کل اروپا وارد خواهد شد و رشد قیمت مواد خام در نهایت عاملی برای اخلال در زنجیره تأمین و تورم در کالاهای نهایی این قاره است، 2. افزایش قیمت انرژی باعث میشود خانوارهای اروپایی بخش بزرگی از درآمد خود را صرف سوخت و گرمایش کنند و پول کمتری برای سایر کالاها و خدمات داشته باشند. این موضوع تهدیدی برای سقوط بازارها و سرمایهگذاریهای جدید در اروپا است که در نهایت رشد اقتصادی قاره را به خطر میاندازد، 3. بانک مرکزی اروپا تا هفته گذشته جهت کنترل تورم، در صدد افزایش نرخ بهره بود اما بسته بهشدت رکود اقتصادی که قابل پیشبینی است، مجبور به تضعیف سیاستهای پولی و کاهش نرخ بهره است و 4. روسیه بازیگر بسیار مهم در زنجیره تأمین صنعت غذا در اروپاست که هر اقدام تلافی جویانه میتواند شوک جدیدی به این صنعت و افزایش قیمتها در آن باشد. در مورد امریکا اما موضوع کمی متفاوتتر از اروپاست، این کشور به اندازه اروپا از روسیه واردات ندارد اما اخلال در بازار جهانی نفت و گاز و برخی کامودیتیهای تحت تسلط روسیه میتواند اثرات مخرب مشابه به اروپا را در امریکا نیز داشته باشد. بنابراین تبعات اقتصادی در ایالات متحده در 3 مورد قابل توجه خواهد بود؛ 1. تورم 7 درصدی امریکا در ماه گذشته، رکورد 45 ساله این کشور را زده و به دلایلی مشابه با آنچه که در مورد اروپا گفته شد، ایالات متحده نیز در معرض تورم بدتر قرار خواهد داشت، 2. ناآرامیهای جهانی و کمبود عرضه مواد (اخلال در بازار انرژی و کامودیتی ها) میتواند مصرفکنندگان امریکایی را به وحشت بیاندازد و آنها را وادار به کاهش هزینهها و سایر فعالیتهای اقتصادی کند که خطر بالقوهای برای رکود اقتصادی و رشد منفی اقتصاد امریکا خواهد بود و 3. تعارض بین مدیریت قیمتها (با ابزار افزایش نرخ بهره) و حفظ رشد اقتصادی (با کاهش نرخ بهره) چالش جدی برای فدرال رزور (همانند بانک مرکزی اروپا) است که این نهاد را در دو گانه انتخاب سیاست انقباضی یا انبساطی قرار خواهد داد.
4 سناریو پیشبینی اقتصاد اروپا و امریکا
اینکه این مناقشه تا چه حد به اقتصاد جهانی ضربه بزرگی وارد میکند، به طول و دامنه آن، شدت تحریمهای غرب و احتمال انتقامجویی روسیه بستگی دارد. در این گزارش در 4 سناریو چگونگی تأثیر این بحران در «تورم بالاتر»، «رشد اقتصادی پایین تر» و «تحول سیاستهای پولی» و «نقص در زنجیره تأمین» بررسی شده است. در سناریو اول؛ پایان سریع درگیریها از مارپیچ بینظمی در بازارهای انرژی و کالا جلوگیری میکند و آسیب جزئی اقتصاد ایالات متحده و اروپا بر طرف شده و رشد اقتصادی آنها در مسیر رو به رشد حفظ میشود. سناریو دوم؛ درگیریها ادامه پیدا میکند و غرب شدیدتر واکنش نشان خواهد داد که به اختلال در صادرات نفت و گاز روسیه، شوک انرژی بزرگتری و ضربهای بزرگ به بازارهای جهانی منجر خواهد شد. در این وضعیت تورم بیشتر و رشد اقتصادی کمتر خواهد بود و احتمالاً بانکهای مرکزی اروپا و امریکا دست از فعالیت انقباضی خواهد برداشت. سناریو سوم؛ بدترین سناریو ممکن است منجر به قطع عرضه گاز به اروپا (اقدام تلافی جویانه روسیه) و رکود اقتصادی شود که ضربه بزرگی به رشد اقتصادی اروپا و امریکا خواهد بود. در این سناریو بانکهای مرکزی تضعیف شده و در انفعال خواهد رفت. سناریو چهارم؛ در بدترین سناریو علاوه بر بازار انرژی، صنعت غذا نیز در اروپا با تهدید مواجه خواهد بود که به رشد قیمتها و نااطمینانی بالای خانوارها ختم می شود.
جنگ اوکراین- روسیه و فرصت برای ایران؟
سؤال جدی که وجود دارد این است؛ در غائلهای که در جهان به پا شده، فرصتی برای ایران نیز وجود دارد؟ جواب این سؤال مثبت است اما تنها در حد حدس و گمان و میزان تحقق به اتفاقات روزها و ماههای پیش رو بستگی دارد. ایران بعد از روسیه یکی از بزرگترین دارندگان نفت در دنیاست و زمانی که عرضه نفت روسیه در بازارهای جهانی کاهش پیدا کند، جهت پاسخگویی به تقاضای جهانی راه برای فروش بیشتر نفت ایران باز است. این موضوع قطعاً اهرمی برای امتیاز گرفتن در مذاکرات نیز به حساب میآید. در مورد گاز نیز فرصتی وجود دارد و ایران میتواند بخشی از گاز اروپا را تأمین کند اما از آن جهت که انتقال گاز برعکس نفت نیازمند خطوط لوله بوده و این کار نیز به سرمایهگذاریها و توافقهای بلند مدتی محتاج است باید دید آیا اروپاییها مایل به این کار خواهند بود. طرح انتقال گاز ایران از طریق ترکیه 12 سال است که در فضای اقتصادی کشور مطرح است و باید دید این بار جدیتر خواهد شد یا خیر. مورد دیگری که به طور قطع منفعت بادآوردهای برای اقتصاد کشور خواهد بود، افزایش قیمت برخی کامودیتیها و اوره است. همانطور که گفته شد سهم روسیه در برخی کامودیتیها و بخصوصی پتاس میتواند قیمت جهانی کود شیمیایی و مواد اولیه آن را بالا ببرد. ایران یکی از کشورهای بزرگ در تولید اوره است که همانند پتاس یکی از مواد بسیار مهم در تهیه و تولید کود شیمیایی است. مورد آخر اما منفعت ایران بهعنوان گذرگاه شدن است. در حال حاضر روسیه عمده صادرات خود مثلاً در گندم را از طریق ترکیه انجام میدهد و با توجه به حمایت ترکیه از اوکراین، میتوان امیدوار بود که نقشی جدید برای کشور به وجود خواهد آمد. در واقع از این به بعد روسیه میتواند صادرات گندم خود را از طریق ایران به کشورهای منطقه انجام دهد.
از سوی دیگر با توجه به بازار 240 میلیارد دلاری روسیه و سهم بالای 70-80 میلیارد دلاری کشورهای اروپایی از بازار روسیه و احتمال قطع ارتباط، آنها با یکدیگر، می توان سود خوبی را از آینده بازار روسیه متصور بود
چگونگی شوک به اقتصاد جهان
بعد از 75 سال آرامش در اروپا، حالا جنگ روسیه و اوکراین جدیترین چالش برای این قاره از سال 1945 به بعد به نظر می رسد و این بحران ژئوپلیتیک خطرات بزرگی را برای اقتصاد جهان بخصوص اروپا و امریکا دارد. اروپا و امریکا که مانند باقی دنیا همچنان از شوک شیوع کووید 19 خارج نشده و براساس آخرین آمارها تورم ماهانهای در حدود 7 درصد را به ثبت رسانده حالا در برابر چالشی قرار گرفته که نه تنها انتظارات تورمی را بالا برده بلکه همزمان ابعاد مختلف اقتصاد را نشانه گرفته است. البته تأکید بر قاره اروپا و ایالات متحده بدین معنی نیست که تبعات جهانی این جنگ به همین موقعیتها محدود شود اما مشخصاً این نقاط بیش از باقی دنیا درگیر تبعات اقتصادی و سیاسی آن خواهند بود. رصد تحلیلهای روز دنیا و گفته اقتصاد دانان نشان میدهد که اقتصاد جهان در معرض «تورم بالاتر»، «رشد اقتصادی پایینتر» و «تحول سیاستهای پولی» و «نقص در زنجیره تأمین» قرار دارد اما شدت و ضعف آن بسته به عمق این بحران دارد.
اهمیت روسیه و اوکراین در نظم اقتصادی دنیا
قبل از ترسیم اقتصاد جهان در آیندهای کوتاه مدت، بهتر است دو کشور درگیر در جنگ یعنی «روسیه» و «اوکراین» را بهتر بشناسیم تا تهدیدات اقتصاد جهانی ملموستر باشد. روسیه؛ 1. این کشور با تولید 10 میلیون بشکه نفت در روز بیش از 10 درصد تقاضای جهانی را پاسخ داده و به طور همزمان با تأمین بیش از 35 درصد گاز اروپا بهصورت بالقوه و بالفعل بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز جهان به حساب میآید. پس از شروع این جنگ، قیمت نفت به ازای هر بشکه در حدود 130 دلار قرار گرفت و قیمت گاز اروپا نیز با 60 درصد رشد به 130 یورو به ازای هر مگاوات ساعت رسید، 2. با برداشت بیش از 80 میلیون تن گندم و صادرات 40 میلیون تن از آن، روسیه بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده گندم در جهان در سال 2021 بوده است. و 3. این کشور بزرگترین تولیدکننده و صادر کننده «پتاس» است که این ماده، یکی از ورودیهای مهم در تولید کودهای شیمیایی است، 40 درصد از صادرات پتاس در دنیا در سال 2021 در اختیار روسها بوده است. مهمترین بعد اقتصادی اوکراین نیز شامل این دو مورد میشود؛ 1. این کشور تولید قابل توجه سنگ آهن، فولاد، تیتانیوم و آمونیاک را دارد 2. منبع اصلی زمینهای قابل کشت در اروپا در اوکراین قرار دارد و 3. اوکراین در سال 2021 به تنهایی بیش از 15 درصد از صادرات جهانی ذرت را به خود اختصاص داده و این خوراک دام نقشی بسیار مهم در زنجیره تأمین دامداری و صنعت مواد غذایی بخصوص گوشت و لبنیات دارد. نکته مهم دیگر که در مورد دو کشور صدق میکند قرار گرفتن مناطق اصلی تولید و صادرات گندم و ذرت در نزدیکی مرز این دو کشور (روسیه و اوکراین) است.
7 آسیب پیش روی اقتصاد امریکا و اروپا
روسیه در حال پیشروی، اوکراین در تلاش برای بقا و کشورهای اروپایی و امریکایی نیز بهدنبال مجازات روسیهاند. با توجه به مزیتهای اقتصادی دو کشور (روسیه و اوکراین) علی الخصوص روسیه، مشخص شد که ادامه این بحران ژئوپلیتیک، تبعات اقتصادی گستردهای خواهد داشت که در این قسمت مرورمی کنیم. تبعات اصلی که این جنگ برای روسیه به وجود خواهد آورد شامل 4 مورد است: 1. اختلال در تجارت و صادرات این کشور با دنیا که منجر به کاهش درآمدهای صادراتی و شوک به بودجه این کشور است، 2. تضعیف پولی ملی روسیه (روبل) و در ادامه افزایش تورم در این کشور 3. افزایش نرخ بهره که در روزهای اخیر توسط بانک مرکزی روسیه نیز انجام شد (از 9 درصد به 20 درصد رسید) برای کنترل نرخ تورم و ادامه روند کاهش ارزش روبل در نهایت منجر به رکود اقتصادی و کاهش رشد اقتصادی است و 4. کاهش دسترسی روسیه به تکنولوژی و فناوریهای مورد نیاز این کشور بهدلیل اختلال در ارتباط شرکتها و بانکهای روسی با کشورهای غربی و امریکا. روسیه یازدهمین اقتصاد بزرگ جهان است که نقش مهمی در زنجیره تأمین جهانی براساس آنچه که در قسمت قبل گفته شد، دارد. بنابراین بسته به اقدامات تلافی جویانه روسیه در برابر اروپا، تبعات این جنگ در این قاره را میتوان در 4 مورد برشمرد؛ 1. شوک رویارویی روسیه و اوکراین در اروپای شرقی به بازار انرژی (نفت و گاز) کل اروپا وارد خواهد شد و رشد قیمت مواد خام در نهایت عاملی برای اخلال در زنجیره تأمین و تورم در کالاهای نهایی این قاره است، 2. افزایش قیمت انرژی باعث میشود خانوارهای اروپایی بخش بزرگی از درآمد خود را صرف سوخت و گرمایش کنند و پول کمتری برای سایر کالاها و خدمات داشته باشند. این موضوع تهدیدی برای سقوط بازارها و سرمایهگذاریهای جدید در اروپا است که در نهایت رشد اقتصادی قاره را به خطر میاندازد، 3. بانک مرکزی اروپا تا هفته گذشته جهت کنترل تورم، در صدد افزایش نرخ بهره بود اما بسته بهشدت رکود اقتصادی که قابل پیشبینی است، مجبور به تضعیف سیاستهای پولی و کاهش نرخ بهره است و 4. روسیه بازیگر بسیار مهم در زنجیره تأمین صنعت غذا در اروپاست که هر اقدام تلافی جویانه میتواند شوک جدیدی به این صنعت و افزایش قیمتها در آن باشد. در مورد امریکا اما موضوع کمی متفاوتتر از اروپاست، این کشور به اندازه اروپا از روسیه واردات ندارد اما اخلال در بازار جهانی نفت و گاز و برخی کامودیتیهای تحت تسلط روسیه میتواند اثرات مخرب مشابه به اروپا را در امریکا نیز داشته باشد. بنابراین تبعات اقتصادی در ایالات متحده در 3 مورد قابل توجه خواهد بود؛ 1. تورم 7 درصدی امریکا در ماه گذشته، رکورد 45 ساله این کشور را زده و به دلایلی مشابه با آنچه که در مورد اروپا گفته شد، ایالات متحده نیز در معرض تورم بدتر قرار خواهد داشت، 2. ناآرامیهای جهانی و کمبود عرضه مواد (اخلال در بازار انرژی و کامودیتی ها) میتواند مصرفکنندگان امریکایی را به وحشت بیاندازد و آنها را وادار به کاهش هزینهها و سایر فعالیتهای اقتصادی کند که خطر بالقوهای برای رکود اقتصادی و رشد منفی اقتصاد امریکا خواهد بود و 3. تعارض بین مدیریت قیمتها (با ابزار افزایش نرخ بهره) و حفظ رشد اقتصادی (با کاهش نرخ بهره) چالش جدی برای فدرال رزور (همانند بانک مرکزی اروپا) است که این نهاد را در دو گانه انتخاب سیاست انقباضی یا انبساطی قرار خواهد داد.
4 سناریو پیشبینی اقتصاد اروپا و امریکا
اینکه این مناقشه تا چه حد به اقتصاد جهانی ضربه بزرگی وارد میکند، به طول و دامنه آن، شدت تحریمهای غرب و احتمال انتقامجویی روسیه بستگی دارد. در این گزارش در 4 سناریو چگونگی تأثیر این بحران در «تورم بالاتر»، «رشد اقتصادی پایین تر» و «تحول سیاستهای پولی» و «نقص در زنجیره تأمین» بررسی شده است. در سناریو اول؛ پایان سریع درگیریها از مارپیچ بینظمی در بازارهای انرژی و کالا جلوگیری میکند و آسیب جزئی اقتصاد ایالات متحده و اروپا بر طرف شده و رشد اقتصادی آنها در مسیر رو به رشد حفظ میشود. سناریو دوم؛ درگیریها ادامه پیدا میکند و غرب شدیدتر واکنش نشان خواهد داد که به اختلال در صادرات نفت و گاز روسیه، شوک انرژی بزرگتری و ضربهای بزرگ به بازارهای جهانی منجر خواهد شد. در این وضعیت تورم بیشتر و رشد اقتصادی کمتر خواهد بود و احتمالاً بانکهای مرکزی اروپا و امریکا دست از فعالیت انقباضی خواهد برداشت. سناریو سوم؛ بدترین سناریو ممکن است منجر به قطع عرضه گاز به اروپا (اقدام تلافی جویانه روسیه) و رکود اقتصادی شود که ضربه بزرگی به رشد اقتصادی اروپا و امریکا خواهد بود. در این سناریو بانکهای مرکزی تضعیف شده و در انفعال خواهد رفت. سناریو چهارم؛ در بدترین سناریو علاوه بر بازار انرژی، صنعت غذا نیز در اروپا با تهدید مواجه خواهد بود که به رشد قیمتها و نااطمینانی بالای خانوارها ختم می شود.
جنگ اوکراین- روسیه و فرصت برای ایران؟
سؤال جدی که وجود دارد این است؛ در غائلهای که در جهان به پا شده، فرصتی برای ایران نیز وجود دارد؟ جواب این سؤال مثبت است اما تنها در حد حدس و گمان و میزان تحقق به اتفاقات روزها و ماههای پیش رو بستگی دارد. ایران بعد از روسیه یکی از بزرگترین دارندگان نفت در دنیاست و زمانی که عرضه نفت روسیه در بازارهای جهانی کاهش پیدا کند، جهت پاسخگویی به تقاضای جهانی راه برای فروش بیشتر نفت ایران باز است. این موضوع قطعاً اهرمی برای امتیاز گرفتن در مذاکرات نیز به حساب میآید. در مورد گاز نیز فرصتی وجود دارد و ایران میتواند بخشی از گاز اروپا را تأمین کند اما از آن جهت که انتقال گاز برعکس نفت نیازمند خطوط لوله بوده و این کار نیز به سرمایهگذاریها و توافقهای بلند مدتی محتاج است باید دید آیا اروپاییها مایل به این کار خواهند بود. طرح انتقال گاز ایران از طریق ترکیه 12 سال است که در فضای اقتصادی کشور مطرح است و باید دید این بار جدیتر خواهد شد یا خیر. مورد دیگری که به طور قطع منفعت بادآوردهای برای اقتصاد کشور خواهد بود، افزایش قیمت برخی کامودیتیها و اوره است. همانطور که گفته شد سهم روسیه در برخی کامودیتیها و بخصوصی پتاس میتواند قیمت جهانی کود شیمیایی و مواد اولیه آن را بالا ببرد. ایران یکی از کشورهای بزرگ در تولید اوره است که همانند پتاس یکی از مواد بسیار مهم در تهیه و تولید کود شیمیایی است. مورد آخر اما منفعت ایران بهعنوان گذرگاه شدن است. در حال حاضر روسیه عمده صادرات خود مثلاً در گندم را از طریق ترکیه انجام میدهد و با توجه به حمایت ترکیه از اوکراین، میتوان امیدوار بود که نقشی جدید برای کشور به وجود خواهد آمد. در واقع از این به بعد روسیه میتواند صادرات گندم خود را از طریق ایران به کشورهای منطقه انجام دهد.
از سوی دیگر با توجه به بازار 240 میلیارد دلاری روسیه و سهم بالای 70-80 میلیارد دلاری کشورهای اروپایی از بازار روسیه و احتمال قطع ارتباط، آنها با یکدیگر، می توان سود خوبی را از آینده بازار روسیه متصور بود
گزارش«ایران» از نقش ونزوئلا در برنامه توسعه برونمرزی پالایشگاهی کشور
پالایش نفت بدون مرز
مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش: به جای آنکه فرآورده نفتی را به قطب مصرف منتقل کنیم، نفت خام را به آنجا منتقل و به فرآورده نفتی تبدل میکنیم تا وارد بازار شود
گروه اقتصادی / یکی از راههای خنثیسازی تحریمهای نفتی و ایجاد ارزش افزوده، صادرات فرآوردههای نفتی به جای نفت خام است. اما این فرآورده نفتی میتواند در پالایشگاهی خارج از مرزهای کشور و به شکل برون مرزی تولید و سپس صادر شود. حتی برای تولید فرآوردههای نفتی و ایجاد ارزش افزوده این یک راه حل مؤثرتر از توسعه داخلی پالایشگاههاست. اکنون ایران با تکیه بر این سیاست در حال ایجاد ظرفیت استفاده از پالایشگاههای کشورهای دیگر از جمله ونزوئلا در امریکای جنوبی است. با اجرای این طرح ایران توان پالایش نفت خود در کشور دیگری را به دست میآورد.
در این خصوص جلیل سالاری، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش میگوید: «در راستای صادرات فرآوردههای نفتی، اقدامات تازهای در جریان است. این اقدامات در زمینه پالایشگاه برون مرزی است که اخیراً وزیر نفت نیز در مصاحبهای به آن اشاره کرد.»
سالاری در پاسخ به این سؤال «ایران» که این پالایشگاه در کدام کشور است، توضیح میدهد: «این پالایشگاه در کشور ونزوئلا در امریکای جنوبی است. اکنون یک تیم در کشور ونزوئلا مستقر کردهایم که مطالعات این کار را انجام دهند.»
او درخصوص روند این فعالیت ادامه میدهد: «به این ترتیب نفت خام ایران در پالایشگاه خارجی فرآوری و از آنجا صادر میشود. در نهایت فرآورده نفتی ایران از ونزوئلا به بازار منطقه صادر میشود. یعنی به جای آنکه فرآورده نفتی را به قطب مصرف منتقل کنیم، نفت خام را به قطب مصرف منتقل و در آنجا به فرآورده نفتی تبدل میکنیم تا وارد بازار شود.» این برنامه در اوج تحریمهای نفتی دو کشور، نشان دهنده آغاز یک همکاری مهم میان ایران و ونزوئلاست که سالها از آن غفلت شده است.
پالایشگاه برون مرزی، برگ برنده در مقابل تحریم کننده
یکی از موفقترین سیاستهای توسعه پالایشگاهی، خرید سهام پالایشگاه در بازارهای هدف است. کشورهای نفت خیز این موضوع را با جدیت دنبال میکنند. برای مثال در سالهای گذشته شرکت ملی نفت ابوظبی و شرکت آرامکوی عربستان سهم تعدادی از پالایشگاهها در آسیا را خریداری کردند تا به بازار هدف نزدیکتر شود. از جمله خرید 50 درصد سهام یک پالایشگاه نفت 44 میلیارد دلاری در ایالت ماهاشترای هند. از نگاه کارشناسان حوزه انرژی، پالایشگاههای برون مرزی، میتوانند یک برگ برنده در مقابل تحریمکنندهها نیز باشند. چراکه کشورهای مصرف کننده در مقابل تحریم کشور تولیدکننده و صاحب سهام پالایشگاه، مقاوت بیشتری نشان میدهند.
این درحالی است که برخلاف این سیاست، ایران در سالهای گذشته حتی سهام پالایشگاههای خود در بازارهای هدف را فروخته و یا به حداقل رسانده است. به طوری که شنیده میشود که اکنون جز درصد اندکی از سهام پالایشگاه مدرس هند، ایران سهم چندانی در پالایشگاههای برون مرزی ندارد و حتی در همین پالایشگاه هم الزامی برای استفاده از نفت خام ایران وجود ندارد.
در این خصوص مرتضی بهروزیفر، عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی به «ایران» میگوید: «ما در گذشته در چند کشور سهام پالایشگاهی داشتیم. از جمله در آفریقای جنوبی که سالها قبل این سهام را ایران واگذار کرد. در مدرس هند اکنون 15 درصد سهام پالایشگاهی داریم که نفت این پالایشگاه هم از ایران تأمین نمیشود. با این حال سالهاست که بر اهمیت این امر تأکید میشود.»
همکاری پالایشگاهی با ونزوئلا، یک حرکت مثبت
این عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی با بیان اینکه در حال حاضر دولت سیزدهم به دنبال راههایی برای پالایش برونمرزی است و همکاریهایی با ونزوئلا شکل داده است، توضیح میدهد: «این همکاریها اگرچه مانند خرید سهام پالایشگاه نیست، اما همین که نفت ایران قرار است در پالایشگاهی برون مرزی پالایش و صادر شود، اتفاق مثبت و گام مهمی در این جهت تلقی میشود.»
او با اشاره به اینکه باید برای توسعه این نوع همکاریها برنامهریزی کرد، ادامه میدهد: «خرید سهام پالایشگاه نیازمند منابع مالی است، اما این همکاری ایران و ونزوئلا میتواند هم به صادرات نفت و فرآورده نفتی ایران و هم به ونزوئلا که در تحریم و صنعت نفت آن دچار مشکل است، کمک کند.»
بهروزی فر معتقد است که باید به مرور با سرمایهگذاری در سهام پالایشگاهها نقش پالایشگاههای برونمرزی را در ظرفیت پالایشی کشور افزایش داد.
رهایی از راهکارهای نشدنی
دولت قبل اگرچه برای توسعه پالایشی برون مرزی تلاشهایی کرد اما هیچ گاه به نتیجه نرسید. چراکه هدفگذاریها را متناسب با شرایط کشور دنبال نمیکرد. در این خصوص، علی کاردر، مدیرعامل شرکت ملی نفت در دولت گذشته عنوان کرده بود: «میخواستیم 3 پالایشگاه در کشورهای مقصد بخریم و آن کشورها هم تضمین کنند که حتی در صورت بازگشت تحریمها نفت از ما بخرند. اگر صندوق توسعه ملی موافقت میکرد و این اتفاق میافتاد، امروز 700 هزار بشکه نفت خام بیشتری صادر میکردیم. این پالایشگاهها در هند و سنگال و یک کشور اروپایی بود. اما پول نداشتیم و به سرانجام نرسید.»
دولت سیزدهم با توجه به این موضوعات و درک شرایط کشور اکنون همکاری با ونزوئلا را جایگزین خرید سهام کرده است و در نهایت این یک آغاز برای پالایش برون مرزی نفت کشور خواهد بود. هنوز جزئیات از نظر حجم و روند این اقدام پالایش برونمرزی نفت کشور مشخص نیست، اما آنچه مشخص است آن است که صادرات بخشی از نفت کشور با این اقدام مطمئن و همراه با ارزش افزوده خواهد شد.
گفتنی است ایران و ونزوئلا در گذشته برای ساخت پالایشگاه مشترک نیز اقداماتی انجام داده بودند. بهطوری که در سال 1398 رئیسجمهور وقت ونزوئلا از مشارکت ایران در ساخت یک پالایشگاه نفتی در خاک سوریه با این کشور خبر داده بود. به نظر میرسد که این نوع همکاریها را نیز میتوان با ونزوئلا دنبال کرد. بویژه در شرایط کنونی که امریکا به دنبال کاهش تحریمهای نفتی ایران و ونزوئلاست.
گروه اقتصادی / یکی از راههای خنثیسازی تحریمهای نفتی و ایجاد ارزش افزوده، صادرات فرآوردههای نفتی به جای نفت خام است. اما این فرآورده نفتی میتواند در پالایشگاهی خارج از مرزهای کشور و به شکل برون مرزی تولید و سپس صادر شود. حتی برای تولید فرآوردههای نفتی و ایجاد ارزش افزوده این یک راه حل مؤثرتر از توسعه داخلی پالایشگاههاست. اکنون ایران با تکیه بر این سیاست در حال ایجاد ظرفیت استفاده از پالایشگاههای کشورهای دیگر از جمله ونزوئلا در امریکای جنوبی است. با اجرای این طرح ایران توان پالایش نفت خود در کشور دیگری را به دست میآورد.
در این خصوص جلیل سالاری، مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش میگوید: «در راستای صادرات فرآوردههای نفتی، اقدامات تازهای در جریان است. این اقدامات در زمینه پالایشگاه برون مرزی است که اخیراً وزیر نفت نیز در مصاحبهای به آن اشاره کرد.»
سالاری در پاسخ به این سؤال «ایران» که این پالایشگاه در کدام کشور است، توضیح میدهد: «این پالایشگاه در کشور ونزوئلا در امریکای جنوبی است. اکنون یک تیم در کشور ونزوئلا مستقر کردهایم که مطالعات این کار را انجام دهند.»
او درخصوص روند این فعالیت ادامه میدهد: «به این ترتیب نفت خام ایران در پالایشگاه خارجی فرآوری و از آنجا صادر میشود. در نهایت فرآورده نفتی ایران از ونزوئلا به بازار منطقه صادر میشود. یعنی به جای آنکه فرآورده نفتی را به قطب مصرف منتقل کنیم، نفت خام را به قطب مصرف منتقل و در آنجا به فرآورده نفتی تبدل میکنیم تا وارد بازار شود.» این برنامه در اوج تحریمهای نفتی دو کشور، نشان دهنده آغاز یک همکاری مهم میان ایران و ونزوئلاست که سالها از آن غفلت شده است.
پالایشگاه برون مرزی، برگ برنده در مقابل تحریم کننده
یکی از موفقترین سیاستهای توسعه پالایشگاهی، خرید سهام پالایشگاه در بازارهای هدف است. کشورهای نفت خیز این موضوع را با جدیت دنبال میکنند. برای مثال در سالهای گذشته شرکت ملی نفت ابوظبی و شرکت آرامکوی عربستان سهم تعدادی از پالایشگاهها در آسیا را خریداری کردند تا به بازار هدف نزدیکتر شود. از جمله خرید 50 درصد سهام یک پالایشگاه نفت 44 میلیارد دلاری در ایالت ماهاشترای هند. از نگاه کارشناسان حوزه انرژی، پالایشگاههای برون مرزی، میتوانند یک برگ برنده در مقابل تحریمکنندهها نیز باشند. چراکه کشورهای مصرف کننده در مقابل تحریم کشور تولیدکننده و صاحب سهام پالایشگاه، مقاوت بیشتری نشان میدهند.
این درحالی است که برخلاف این سیاست، ایران در سالهای گذشته حتی سهام پالایشگاههای خود در بازارهای هدف را فروخته و یا به حداقل رسانده است. به طوری که شنیده میشود که اکنون جز درصد اندکی از سهام پالایشگاه مدرس هند، ایران سهم چندانی در پالایشگاههای برون مرزی ندارد و حتی در همین پالایشگاه هم الزامی برای استفاده از نفت خام ایران وجود ندارد.
در این خصوص مرتضی بهروزیفر، عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی به «ایران» میگوید: «ما در گذشته در چند کشور سهام پالایشگاهی داشتیم. از جمله در آفریقای جنوبی که سالها قبل این سهام را ایران واگذار کرد. در مدرس هند اکنون 15 درصد سهام پالایشگاهی داریم که نفت این پالایشگاه هم از ایران تأمین نمیشود. با این حال سالهاست که بر اهمیت این امر تأکید میشود.»
همکاری پالایشگاهی با ونزوئلا، یک حرکت مثبت
این عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی با بیان اینکه در حال حاضر دولت سیزدهم به دنبال راههایی برای پالایش برونمرزی است و همکاریهایی با ونزوئلا شکل داده است، توضیح میدهد: «این همکاریها اگرچه مانند خرید سهام پالایشگاه نیست، اما همین که نفت ایران قرار است در پالایشگاهی برون مرزی پالایش و صادر شود، اتفاق مثبت و گام مهمی در این جهت تلقی میشود.»
او با اشاره به اینکه باید برای توسعه این نوع همکاریها برنامهریزی کرد، ادامه میدهد: «خرید سهام پالایشگاه نیازمند منابع مالی است، اما این همکاری ایران و ونزوئلا میتواند هم به صادرات نفت و فرآورده نفتی ایران و هم به ونزوئلا که در تحریم و صنعت نفت آن دچار مشکل است، کمک کند.»
بهروزی فر معتقد است که باید به مرور با سرمایهگذاری در سهام پالایشگاهها نقش پالایشگاههای برونمرزی را در ظرفیت پالایشی کشور افزایش داد.
رهایی از راهکارهای نشدنی
دولت قبل اگرچه برای توسعه پالایشی برون مرزی تلاشهایی کرد اما هیچ گاه به نتیجه نرسید. چراکه هدفگذاریها را متناسب با شرایط کشور دنبال نمیکرد. در این خصوص، علی کاردر، مدیرعامل شرکت ملی نفت در دولت گذشته عنوان کرده بود: «میخواستیم 3 پالایشگاه در کشورهای مقصد بخریم و آن کشورها هم تضمین کنند که حتی در صورت بازگشت تحریمها نفت از ما بخرند. اگر صندوق توسعه ملی موافقت میکرد و این اتفاق میافتاد، امروز 700 هزار بشکه نفت خام بیشتری صادر میکردیم. این پالایشگاهها در هند و سنگال و یک کشور اروپایی بود. اما پول نداشتیم و به سرانجام نرسید.»
دولت سیزدهم با توجه به این موضوعات و درک شرایط کشور اکنون همکاری با ونزوئلا را جایگزین خرید سهام کرده است و در نهایت این یک آغاز برای پالایش برون مرزی نفت کشور خواهد بود. هنوز جزئیات از نظر حجم و روند این اقدام پالایش برونمرزی نفت کشور مشخص نیست، اما آنچه مشخص است آن است که صادرات بخشی از نفت کشور با این اقدام مطمئن و همراه با ارزش افزوده خواهد شد.
گفتنی است ایران و ونزوئلا در گذشته برای ساخت پالایشگاه مشترک نیز اقداماتی انجام داده بودند. بهطوری که در سال 1398 رئیسجمهور وقت ونزوئلا از مشارکت ایران در ساخت یک پالایشگاه نفتی در خاک سوریه با این کشور خبر داده بود. به نظر میرسد که این نوع همکاریها را نیز میتوان با ونزوئلا دنبال کرد. بویژه در شرایط کنونی که امریکا به دنبال کاهش تحریمهای نفتی ایران و ونزوئلاست.
مدیرعامل فام در گفت و گو با «ایران» مطرح کرد
فرار بانکها از فروش املاک مازاد
مجید میرزاحیدری
خبرنگار
با گذشت نزدیک به یکسال از امکان عرضه املاک در بورس کالای ایران و الزام سازمانها و بانکهای دولتی برای عرضه املاک خود در این بازار، اما تعداد اندک عرضه، نشانگر واکنش سرد سازمانها و بانکهای دولتی به عرضه املاک خود در بستر بازار سرمایه بوده است.
بهراستی چرا استقبال چندانی از سوی نهادهای دولتی و بانکها در عرضه املاک خود در بورس کالا مشاهده نمیشود؟
بستری که با وجود شفاف بودن، انتظار میرود مورد توجه بانکهای دولتی قرار گیرد اما از قرار معلوم، بانکها و سازمانهای دولتی تمایل چندانی به عرضه املاک مرغوب خود در بورس کالا نداشتهاند.ناگفته نماند که در این بین، املاکی هم که مشکل دارند، بورس کالا اجازه پذیرش آن را نمیدهد.گفته میشود که بورس کالا نیز در این بین هنوز نتوانسته آنطور که باید بسترهای لازم را برای عرضه جدی املاک مازاد بانکها و سازمانهای مختلف مهیا سازد.
فارغ از هرنوع قضاوت در این خصوص، پیرامون دلایل عرضه اندک املاک مازاد بانکها در بورس کالای ایران گفتوگویی با پیمان کریمییگانه، مدیرعامل شرکت فروش اموال مازاد بانکها انجام شده که از نظر میگذرد:
سالهاست که از واگذاری املاک بانکها در بورس کالای ایران سخن به میان آمده، اما نتیجه آن چیزی جز شکست نبوده، دلیل آن چیست؟
سؤال شما میتواند از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد، ولی مهمترین دلایل عدم توفیق مناسب فروش املاک بانکها از طریق بورس کالا در موارد زیر خلاصه میشود:
الف – عدم همگن بودن املاک بانکها یا به طور واضحتر این املاک از قالبها و کاربریهای متفاوت و پیچیدگیهای خاص حقوقی و مالکیتی مختلف برخوردار هستند، فرضاً برخی از املاک دارای کاربریهای مختلط و سهم بانک صرفاً بخش کوچکی از تمامی ششدانگ آن را تشکیل میدهد و از بعد دیگر نیز قریب به بیش از 60 درصد املاک بانکها دارای متصرف بوده که همه اینها از موانع عرضه املاک در بورس کالاست و با دستورالعملهای پذیرش در بورس کالا هم همخوانی ندارد.
ب– عدم آشنایی عموم مردم و پیچیدگیهای خاص حضور خریدار در معاملات بورس خصوصاً از طریق کارگزاران از دیگر موانعی است که گرچه موضوعی عمده نیست ولی به دلیل عدم آشنایی آنان، موجب عدم اقبال عمومی میشود.
بورس کالای ایران همواره مدعی است که بستر عرضه و معاملات املاک را داراست اما واقعیت در معاملات املاک چیز دیگری را روایت میکند، دلیل تفاوت در این امر ناشی از چیست؟
بورس کالای ایران در دو سه سال گذشته در این رابطه اقدامات مثبت و کاربردی انجام داد. مدیران بورس کالا در این رابطه طی برگزاری جلسات تخصصی بسیار با مدیران بانکها و صاحبنظران تلاش کردهاند تا نسبت به اصلاح آییننامهها و شرایط پذیرش املاک اقدام کنند، از دیگر موارد، اصلاح قراردادهای مربوطه بود که همگی انجام شده ولی همانطور که گفته شد فقط املاکی قابلیت عرضه از طریق بورس املاک را دارند که در مالکیت کامل بانکها و فاقد هرگونه مشکل حقوقی بوده و کاملاً شفاف باشند.
مهمترین ضعفهای بورس کالای ایران برای عرضه املاک چیست؟
البته بورس از نقاط مثبت بسیاری برخوردار است و بهترین آن هم شفافیت و حمایتهای قانونی است که مشمول عرضههای انجام شده میشود، ولی عمدهترین نقطه ضعف آن در حوزه املاک، محدودیتهایی است که با توجه به ساختار و ماهیت املاک تملیکی و مازاد بانکها خصوصاً در رابطه با املاک متصرفدار برای پذیرش آنها در بورس وجود دارد و این خود اقبال بانکها را کاهش میدهد.
به نظر میرسد با وجود ادعای بورس کالا برای عرضه املاک هنوز بستر لازم مهیا نشده، آیا این ادعا درست است؟
بورس کالا طی دو یا سه سال گذشته سعی کرده بسترهای لازم را فراهم کند، ولی عمدتاً این بسترها با ویژگیهای بخش عمدهای از املاک بانکها سازگاری ندارد و البته قطعاً میتوان با تمهیدات دیگری این روند را بهبود بخشید.
آیا بانکها برای عرضه املاک مازاد خود در بورس کالا، مقاومتی دارند یا برعکس بدون هرگونه مقاومتی از این امر استقبال میکنند؟
بانکها از هر امکانی که بتواند به افزایش فروش املاک تملیکی - که موجب شده بخش مهمی از نقدینگی آنها منجمد و غیرمولد شود - بینجامد، استقبال میکنند و حتی برای افزایش عرضههای خود اختیارات ویژهای به مناطق و مدیریتهای استانی خود دادهاند. با این حال، املاکی که فاقد مشکل خاص و جزو املاک سهلالبیع باشند به شیوه معمول و از طریق بانکها براحتی به فروش میرسد، بنابراین مشکل اساسی املاکی است که سهلالبیع نبوده یا از مشکلات ساختاری برخوردار هستند که عمدتاً عرضه آنها در بورس کالا همان طوری که قبلاً توضیح دادم امکانپذیر نیست، از طرفی بانکهای دولتی به استناد ماده 9 قانون برنامه پنجساله ششم توسعه و مصوبات دولت در این رابطه قانوناً از هر شیوه خرید یا فروش جز از طریق سامانه الکترونیکی تدارک دولت منع شدهاند که این خود موجب شده این بانکها فقط مجاز به عرضه املاک خود صرفاً از طریق این سامانه باشند، لذا این موضوع نیز میتواند از دیگر محدودیتهای بانکها باشد.
آیا وقت آن نرسیده که برای املاک یک بورس تخصصی راهاندازی شود؟ در گذشته قرار بود بورس املاک راهاندازی شود اما این امر ناکام ماند.
بله، تلاشهایی برای راهاندازی بورس تخصصی املاک شد، ولی شاید به دلیل عدم استقبالی که در این زمینه وجود داشت یا شرایط حاکم بر بورس طی دو سه سال جاری، پیگیری جدی آن رها شد، البته بورس کالا این سامانه را در اختیار دارد و چندین بارهم نسبت به عرضه املاک اقدام کرده و اتفاق جدیدی لازم نیست بیفتد و صرفاً باید در حوزه سیاستگذاریها تصمیمات جدی گرفته شود.یکی از ابزارهای خوبی که سازمان بورس آییننامه آن را مصوب کرده «صندوقهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات» است که بخوبی میتواند در حوزه املاک مازاد بانکها و تبدیل این املاک به نقدینگی نقش مثبتی ایفا کند.
در این رابطه و با استفاده از این ظرفیت، سال گذشته پیشنهاد ایجاد صندوق با محوریت شرکت فام به وزارت امور افتصادی و دارایی داده شد ولی این نیز به دلیل شرایط حاکم بر بورس به صورت جدی دنبال نشد و همچنان بلااقدام مانده است.
در حال حاضر فضای واگذاری املاک مازاد بانکها توسط شرکت فام چگونه است؟ آیا روند واگذاری سرعت یافته یا با کندی انجام میشود؟
متاسفانه فضای واگذاری املاک بانکها توسط شرکت فام به دلیل عدم همکاری بانکها که شاید بخشی از آن ناشی از نوسانات قیمت و شرایط نامناسب حاکم بر بازار املاک و مهمترین آن محدودیت بانکهای دولتی در عرضه املاک خود خارج از سامانه الکترونیک تدارکات دولت به استناد ماده 9 قانون برنامه پنجساله ششم است با روند نزولی شدیدی روبهروست.هرچند که شرکت فام در این چندساله با تجهیز خود به ابزارهایی نظیر سامانه هوشمند اموال مازاد، زمینه بسیار مناسبی را برای عرضه و فروش املاک مازاد بانکها و تسهیل دسترسی متقاضیان به اطلاعات این املاک و ثبت درخواست آنها فراهم کرده است.
در سال جاری چه تعداد از املاک مازاد بانکها واگذار شد؟ آیا از بعد آماری نسبت به سال 99 روند بهتر یا ضعیفتری داشت؟
درحال حاضر، اطلاع صحیح و جامعی از فروش سال جاری بانکها و مقایسه آن با سال قبل ندارم، ولی در حیطه فروش خود فام باید عرض کنم که در سال جاری تا این تاریخ نزدیک 9 هزار میلیارد ریال فروش املاک بانکها محقق شد که متاسفانه حدود 8 هزار میلیارد ریال آن توسط بانکها مجدداً ابطال شد و این مشکلی است که خود موجب عدم توفیق در فروش املاک بانکها و تلویحاً بیاعتمادی عمومی به خرید این گونه املاک میشود.
خبرنگار
با گذشت نزدیک به یکسال از امکان عرضه املاک در بورس کالای ایران و الزام سازمانها و بانکهای دولتی برای عرضه املاک خود در این بازار، اما تعداد اندک عرضه، نشانگر واکنش سرد سازمانها و بانکهای دولتی به عرضه املاک خود در بستر بازار سرمایه بوده است.
بهراستی چرا استقبال چندانی از سوی نهادهای دولتی و بانکها در عرضه املاک خود در بورس کالا مشاهده نمیشود؟
بستری که با وجود شفاف بودن، انتظار میرود مورد توجه بانکهای دولتی قرار گیرد اما از قرار معلوم، بانکها و سازمانهای دولتی تمایل چندانی به عرضه املاک مرغوب خود در بورس کالا نداشتهاند.ناگفته نماند که در این بین، املاکی هم که مشکل دارند، بورس کالا اجازه پذیرش آن را نمیدهد.گفته میشود که بورس کالا نیز در این بین هنوز نتوانسته آنطور که باید بسترهای لازم را برای عرضه جدی املاک مازاد بانکها و سازمانهای مختلف مهیا سازد.
فارغ از هرنوع قضاوت در این خصوص، پیرامون دلایل عرضه اندک املاک مازاد بانکها در بورس کالای ایران گفتوگویی با پیمان کریمییگانه، مدیرعامل شرکت فروش اموال مازاد بانکها انجام شده که از نظر میگذرد:
سالهاست که از واگذاری املاک بانکها در بورس کالای ایران سخن به میان آمده، اما نتیجه آن چیزی جز شکست نبوده، دلیل آن چیست؟
سؤال شما میتواند از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد، ولی مهمترین دلایل عدم توفیق مناسب فروش املاک بانکها از طریق بورس کالا در موارد زیر خلاصه میشود:
الف – عدم همگن بودن املاک بانکها یا به طور واضحتر این املاک از قالبها و کاربریهای متفاوت و پیچیدگیهای خاص حقوقی و مالکیتی مختلف برخوردار هستند، فرضاً برخی از املاک دارای کاربریهای مختلط و سهم بانک صرفاً بخش کوچکی از تمامی ششدانگ آن را تشکیل میدهد و از بعد دیگر نیز قریب به بیش از 60 درصد املاک بانکها دارای متصرف بوده که همه اینها از موانع عرضه املاک در بورس کالاست و با دستورالعملهای پذیرش در بورس کالا هم همخوانی ندارد.
ب– عدم آشنایی عموم مردم و پیچیدگیهای خاص حضور خریدار در معاملات بورس خصوصاً از طریق کارگزاران از دیگر موانعی است که گرچه موضوعی عمده نیست ولی به دلیل عدم آشنایی آنان، موجب عدم اقبال عمومی میشود.
بورس کالای ایران همواره مدعی است که بستر عرضه و معاملات املاک را داراست اما واقعیت در معاملات املاک چیز دیگری را روایت میکند، دلیل تفاوت در این امر ناشی از چیست؟
بورس کالای ایران در دو سه سال گذشته در این رابطه اقدامات مثبت و کاربردی انجام داد. مدیران بورس کالا در این رابطه طی برگزاری جلسات تخصصی بسیار با مدیران بانکها و صاحبنظران تلاش کردهاند تا نسبت به اصلاح آییننامهها و شرایط پذیرش املاک اقدام کنند، از دیگر موارد، اصلاح قراردادهای مربوطه بود که همگی انجام شده ولی همانطور که گفته شد فقط املاکی قابلیت عرضه از طریق بورس املاک را دارند که در مالکیت کامل بانکها و فاقد هرگونه مشکل حقوقی بوده و کاملاً شفاف باشند.
مهمترین ضعفهای بورس کالای ایران برای عرضه املاک چیست؟
البته بورس از نقاط مثبت بسیاری برخوردار است و بهترین آن هم شفافیت و حمایتهای قانونی است که مشمول عرضههای انجام شده میشود، ولی عمدهترین نقطه ضعف آن در حوزه املاک، محدودیتهایی است که با توجه به ساختار و ماهیت املاک تملیکی و مازاد بانکها خصوصاً در رابطه با املاک متصرفدار برای پذیرش آنها در بورس وجود دارد و این خود اقبال بانکها را کاهش میدهد.
به نظر میرسد با وجود ادعای بورس کالا برای عرضه املاک هنوز بستر لازم مهیا نشده، آیا این ادعا درست است؟
بورس کالا طی دو یا سه سال گذشته سعی کرده بسترهای لازم را فراهم کند، ولی عمدتاً این بسترها با ویژگیهای بخش عمدهای از املاک بانکها سازگاری ندارد و البته قطعاً میتوان با تمهیدات دیگری این روند را بهبود بخشید.
آیا بانکها برای عرضه املاک مازاد خود در بورس کالا، مقاومتی دارند یا برعکس بدون هرگونه مقاومتی از این امر استقبال میکنند؟
بانکها از هر امکانی که بتواند به افزایش فروش املاک تملیکی - که موجب شده بخش مهمی از نقدینگی آنها منجمد و غیرمولد شود - بینجامد، استقبال میکنند و حتی برای افزایش عرضههای خود اختیارات ویژهای به مناطق و مدیریتهای استانی خود دادهاند. با این حال، املاکی که فاقد مشکل خاص و جزو املاک سهلالبیع باشند به شیوه معمول و از طریق بانکها براحتی به فروش میرسد، بنابراین مشکل اساسی املاکی است که سهلالبیع نبوده یا از مشکلات ساختاری برخوردار هستند که عمدتاً عرضه آنها در بورس کالا همان طوری که قبلاً توضیح دادم امکانپذیر نیست، از طرفی بانکهای دولتی به استناد ماده 9 قانون برنامه پنجساله ششم توسعه و مصوبات دولت در این رابطه قانوناً از هر شیوه خرید یا فروش جز از طریق سامانه الکترونیکی تدارک دولت منع شدهاند که این خود موجب شده این بانکها فقط مجاز به عرضه املاک خود صرفاً از طریق این سامانه باشند، لذا این موضوع نیز میتواند از دیگر محدودیتهای بانکها باشد.
آیا وقت آن نرسیده که برای املاک یک بورس تخصصی راهاندازی شود؟ در گذشته قرار بود بورس املاک راهاندازی شود اما این امر ناکام ماند.
بله، تلاشهایی برای راهاندازی بورس تخصصی املاک شد، ولی شاید به دلیل عدم استقبالی که در این زمینه وجود داشت یا شرایط حاکم بر بورس طی دو سه سال جاری، پیگیری جدی آن رها شد، البته بورس کالا این سامانه را در اختیار دارد و چندین بارهم نسبت به عرضه املاک اقدام کرده و اتفاق جدیدی لازم نیست بیفتد و صرفاً باید در حوزه سیاستگذاریها تصمیمات جدی گرفته شود.یکی از ابزارهای خوبی که سازمان بورس آییننامه آن را مصوب کرده «صندوقهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات» است که بخوبی میتواند در حوزه املاک مازاد بانکها و تبدیل این املاک به نقدینگی نقش مثبتی ایفا کند.
در این رابطه و با استفاده از این ظرفیت، سال گذشته پیشنهاد ایجاد صندوق با محوریت شرکت فام به وزارت امور افتصادی و دارایی داده شد ولی این نیز به دلیل شرایط حاکم بر بورس به صورت جدی دنبال نشد و همچنان بلااقدام مانده است.
در حال حاضر فضای واگذاری املاک مازاد بانکها توسط شرکت فام چگونه است؟ آیا روند واگذاری سرعت یافته یا با کندی انجام میشود؟
متاسفانه فضای واگذاری املاک بانکها توسط شرکت فام به دلیل عدم همکاری بانکها که شاید بخشی از آن ناشی از نوسانات قیمت و شرایط نامناسب حاکم بر بازار املاک و مهمترین آن محدودیت بانکهای دولتی در عرضه املاک خود خارج از سامانه الکترونیک تدارکات دولت به استناد ماده 9 قانون برنامه پنجساله ششم است با روند نزولی شدیدی روبهروست.هرچند که شرکت فام در این چندساله با تجهیز خود به ابزارهایی نظیر سامانه هوشمند اموال مازاد، زمینه بسیار مناسبی را برای عرضه و فروش املاک مازاد بانکها و تسهیل دسترسی متقاضیان به اطلاعات این املاک و ثبت درخواست آنها فراهم کرده است.
در سال جاری چه تعداد از املاک مازاد بانکها واگذار شد؟ آیا از بعد آماری نسبت به سال 99 روند بهتر یا ضعیفتری داشت؟
درحال حاضر، اطلاع صحیح و جامعی از فروش سال جاری بانکها و مقایسه آن با سال قبل ندارم، ولی در حیطه فروش خود فام باید عرض کنم که در سال جاری تا این تاریخ نزدیک 9 هزار میلیارد ریال فروش املاک بانکها محقق شد که متاسفانه حدود 8 هزار میلیارد ریال آن توسط بانکها مجدداً ابطال شد و این مشکلی است که خود موجب عدم توفیق در فروش املاک بانکها و تلویحاً بیاعتمادی عمومی به خرید این گونه املاک میشود.
گزارش «ایران» از ضرورت تزریق دوز سوم واکسن بهدلیل شناسایی زیرسویههای جدید اُمیکرون
بیمهای برای نوروز!
فریبا خاناحمدی
خبرنگار
کوتاهترین پیک کووید19 با کمترین تعداد تلفات ناشی از بیماری نسبت به پیکهای سوم، چهارم و پنجم درنهایت با کاهش بیسابقه بیماران بستری در مراکز درمانی و ثبت عدد سه رقمی تعداد کل بستریها در کشور در روز 14اسفند فروکش کرد؛ هرچند که عدد و رقمهای منحنی شاخصهای کرونا همچنان نوسان دارد، اما موارد بستری و فوتیها در 24ساعت منتهی به روز گذشته یک مرتبه روند صعودی گرفت و موارد بستری به 1014 بیمار و فوتیها به 201مورد رسید. با این حال شواهد مبتنی بر دو شاخص مهم یعنی ایجاد توازن بین تعداد موارد بستری و بیماران ترخیصی، نشان میدهد که قله پیک ششم سیر نزولی دارد. همزمان با اعلام خبر عبور از قله پیک ششم، دو هفته مانده به پایان سال خبرهای رسیده از سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که مقامات بهداشتی کشورها چندین زیرسویه از اُمیکرون از جمله BA.۱، BA. ۱،۱ ، BA.۲ و BA.۳ را ردیابی میکنند. سازمان بهداشت جهانی با ردیابی زیرسویههای جدید اُمیکرون در حال بررسی دادههای دنیای واقعی در این مورد است که آیا این زیرسویههای اُمیکرون باعث بیماری شدیدتر همسترها در شرایط آزمایشگاهی میشود یا خیر. در هر حال بررسیهای ویروسشناسان بر این نکته تأکید دارد که زیرسویههای جدید واریانت اُمیکرون در افرادی که واکسن نزدهاند یا دوز سوم واکسن را دریافت نکردهاند، منجر به ایجاد بیماری و عفونت میشود. این درحالی است که بر اساس گزارشهای رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میزان تزریق دوز سوم واکسن، 28درصد است. یعنی از مجموع 74.2درصد افرادی که دوز اول واکسن کرونا را دریافت کردهاند نزدیک به دو و نیم برابرشان هنوز برای تزریق دوز سوم اقدام نکردهاند. میزان واکسیناسیون دوز دوم نیز 65،5درصد اعلام شده است (درصد واکسیناسیون براساس جمعیت 85میلیونی محاسبه شده است) گرچه پیش از این منظور از واکسیناسیون کامل دریافت دو دوز واکسن کرونا بود، اما بهدلیل سرعت گسترش و انتشار واریانت اُمیکرون و افزایش تعداد موارد ابتلا، درحال حاضر واکسیناسیون کامل برای افراد بالای 18سال در کشور ما دریافت سه دوز واکسن است. صعودی شدن برخی شاخصها نشان میدهد که نباید آتش زیر خاکستر اُمیکرون را نادیده بگیریم چراکه همچنان ۱۴۸شهرستان در وضعیت قرمز، ۱۹۶شهرستان در وضعیت نارنجی و ۱۰۱شهرستان در وضعیت زرد هستند و تنها ۳شهرستان به رنگ آبی تغییر وضعیت دادهاند. دکتر مسعود یونسیان عضو کمیته علمی کرونا دلیل این نکته را هم در کاهش قابلتوجه سطح رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم و البته نزولی شدن استقبال افراد از تکمیل دوره واکسیناسیون با دوز سوم ذکر میکند. این درحالی است که قرار گرفتن در ایام پایانی سال و افزایش ترددهای سطح شهرها و بیرونشهرها بهنوعی اُمیکرون را میان مردم به گردش انداخته و خوشههای بیماری تازهای در گوشه و کنار ایران به وجود آورده است. با توجه به اعمال دستورالعملهای سختگیرانه از جمله تزریق سه دوزواکسن کرونا برای سفرهای نوروزی، همچنان این نگرانی وجود دارد که وضعیت پاندمی بهدلیل شناسایی زیرسویههای جدید اُمیکرون چگونه خواهد بود؟
دکتر علیرضا ناجی رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با تأکید بر اینکه تزریق دوز اول و دوز دوم دربرابر اُمیکرون و زیرسویههای آن بویژه BA2 خیلی کارآمد نیست و حتماً باید دوز سوم یا بوستر تزریق شود، عنوان میکند: ما باید مردم را تشویق کنیم پیش از سفرهای نوروزی و حضور در تجمعات و میهمانیها واکسیناسیونشان را کامل کنند. مفهوم واکسیناسیون کامل قبلاً تزریق دو دوز واکسن کرونا بود. در شرایط حاضر با توجه به واریانت اُمیکرون و شناسایی زیرسویههای جدید این واریانت، توصیه میشود حتماً باید دوز سوم و تقویتی تزریق شود. این درحالی است که در کشورهای مختلف افراد بالای 12سال نیز مجاز به تزریق دوز سوم هستند و در کشور ما نیز افراد بالای 18سال میتوانند دوز سوم واکسن را دریافت کنند.
BA2 موج طولانی ایجاد میکند
دکتر ناجی در پاسخ به اینکه آیا شناسایی زیرسویههای جدید واریانت اُمیکرون میتواند منجر به ایجاد پیک جدید بیماری در تعطیلات سال جدید شود به «ایران» میگوید: پس از شناسایی واریانت اُمیکرون اولین زیرسویههایی که از این واریانت شناسایی شد زیرسویه BA1، BA2، BA3 بود. اولین زیر واریانت شناسایی شده BA1 بود که در همه جای دنیا این زیرسویه شناسایی شده است، پس از تغییر کوچک این زیرسویه، زیرشاخه BA1،1 شناسایی شد که بتدریج در حال جایگزین شدن با BA1 است. تفاوت BA1 و BA2 در این است که BA2 موج طولانیتری را ایجاد میکند ولی احتمال اینکه به سمت موج جدید بیماریزایی برود خیلی کمتر است.
دکتر ناجی در ادامه میافزاید: زیرسویه BA2 سرعت انتشار بیشتری دارد و از چنگال سیستم ایمنی بدن به آسانی فرار میکند و همچنین آنتیبادیهای حاصل از واکسیناسیون نیز تاحدودی درمقابل این زیرسویه کارآمد هستند. نکته مهم و قابلتوجه این است افرادی که به زیرسویه BA1 سویه اُمیکرون مبتلا شدهاند، ممکن است به زیرسویه BA2 هم مبتلا شوند. البته مدلهای حیوانی نشان داده آلودگی با زیرسویه BA1واریانت اُمیکرون نمیتواند باعث عدم آلودگی به زیرسویه BA2 شود. مطالعات انجام شده در دانمارک نیز حاکی از این است که اغلب افرادی که واکسن نزده بودند یا دو دوز واکسن زده بودند و دوز بوستر یا تقویتی را تزریق نکرده بودند همهشان نسبت به ابتلا به زیرسویه BA2 حساستر هستند برای همین نیز این احتمال وجود دارد افرادی که قبلاً به زیرسویه BA1واریانت اُمیکرون مبتلا شدهاند به زیرسویه BA2 هم آلوده شوند. این احتمال بویژه در افرادی که واکسن دوز سوم یا بوستر را تزریق نکردهاند، قویتر است.
وی درباره شدت بیماریزایی واریانت BA2 نیز عنوان میکند: اینکه زیرسویههای واریانت اُمیکرون تا چه اندازه میتواند بیماریزایی شدیدتری ایجاد کند هنوز یافتههای زیادی بهدست نیامده اما درکل میدانیم که نسبت بستری و بیماری شدید در سویه اُمیکرون در مقایسه با سایر واریانتهای دیگر مانند دلتا کمتر است. یکی از دلایل آن تعداد افراد زیادی است که واکسن تزریق کردهاند و از طرفی ویروس کووید19 در همه نقاط دنیا گردش کرده است. با توجه به اینکه زیرسویه BA2 اُمیکرون نسبت به واکسنها فرار بیشتری دارد، بنابراین افرادی که ریسک فاکتور دارند، سنشان بالا است و بیماریهای زمینهای دارند ابتلا به این واریانت میتواند منجربه بیماریزایی شدید حتی درگیری ریوی نیز شود. البته اُمیکرون نسبت به دلتا کمتر در ریه تکثیر میشود و بیشتر سیستم تنفسی فوقانی را درگیر میکند اما بهطور کلی میتوان گفت که اُمیکرون نسبت به سایر واریانتهای دیگر بیماریزایی خفیفتری دارد مگر در افرادی که واکسن نزدهاند یا سیستم ایمنیشان بهدلیل بیماریهای زمینهای یا سن بالا مستعد آلودگی و ابتلای شدید هستند.
ایجاد شبکه ایمنی در جامعه با گردش بالای ویروس
این ویروسشناس در پاسخ به اینکه آیا شناسایی زیرسویههای جدید اُمیکرون میتواند باعث افزایش تعداد موارد ابتلا و ایجاد پیک جدید بیماری بویژه پس از تعطیلات نوروزی شود، عنوان میکند: واقعیت این است که واریانت اُمیکرون نسبت به سایر واریانتهای ویروس کووید19 بیماریزایی کمتری ایجاد میکند، بنابراین اینکه میبینیم قله پیک ششم کرونا شیب نزولی دارد بهدلیل خصوصیت اپیدمیها است یعنی اینکه ویروس در همه جا گشته و در سطح جامعه ایمنی حاصل از ابتلا به عفونت ایجاد کرده است همین وجود پایه ایمنی که عمدتاً مربوط به واکسیناسیون گسترده در کشور است باعث شده پیک اُمیکرون زودتر و با تلفات کمتری جمعوجور شود.
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه افراد واکسینه نشده همچنان در برابر زیرسویههای اُمیکرون در معرض خطر هستند، میگوید: اگرچه گردش زیاد ویروس در جامعه در پیک ششم یک شبکه ایمنی بهوجود آورده اما مردم حتماً باید واکسیناسیونشان را کامل و دوز سوم را تزریق کنند به این دلیل که آینده اپیدمی و رفتار ویروس قابل پیشبینی نیست و تا زمانی که ویروس در جهان در حال گردش است نمیدانیم چه اتفاقی میافتد.
به گفته دکتر ناجی؛ انتظار بروز سویههای جدید ویروس با توجه به برداشته شدن محدودیتها دور از انتظار نیست، از طرفی تا زمانی که همه کشورهای دنیا به پوشش 70درصد واکسیناسیون نرسیدهاند باید منتظر فاز حاد کووید19 و واریانتهای جدید آن باشیم. میزان واکسیناسیون در کشورهای آفریقای جنوبی بسیار پایین است و چنانچه در تکمیل واکسیناسیون همه کشورهای دنیا مدنظر قرار نگیرند از حالت حاد اپیدمی خارج نخواهیم شد. بنابراین برای آنکه بیماری آندمیک شود باید همه دنیا دست به دست هم دهند و سطح واکسیناسیون را به 70درصد برسانند.
باید افراد واکسینه نشده را محدود کنیم
دکتر مسعود یونسیان عضو کمیته علمی کرونا در پاسخ به اینکه آیا بهدلیل آلودگی سطح بالایی از جامعه و ایمنی حاصل از ابتلا و واکسیناسیون میتواند از خیز تند موج کرونا پس از تعطیلات نوروزی جلوگیری کند، میگوید: اول از همه کاهش پیک ششم چند دلیل داشت. ما هم انتظار داشتیم با همان سرعت افزایشی سرعت پیک نیز پایین میآید. سه عامل باعث شد. یکی ابتلای جمعیت بالا در موج دلتا بود که عمدتاً غیر واکسینه بودند، ثانیاً چون موج دلتا را پشتسر گذاشته بودیم ابتلا به دلتا مثل واکسن عمل میکند .بنابراین اُمیکرون شدت و کشندگی پایینتری داشت. در موج ششم ابتلا زیاد داشتیم ولی واکسنها جلوی مرگ و فرم شدید بیماری را گرفتند. افرادی که فوت کردند بیماری شدید داشتند و آنها هم تعدادشان کمتر بود. بهطور کلی در ایران و دنیا تعداد موارد ابتلا خیلی بیشتر و تعداد بستر ی و مرگ کمتر بود.
دکتر یونسیان با بیان اینکه اعلام عبور از پیک ششم توسط مسئولان نشاندهنده شفافیت در اطلاعرسانی است، عنوان میکند: ما هم با این اعلام موافق هستیم منوط بر اینکه همزمان با برداشت محدودیتها هشدارها نیز داده شود. از طرفی برداشتن محدودیت اجتنابناپذیر است.به مدت دو سال نمیتوان مردم را در محدودیت قرار داد، بنابراین کاهش محدودیتها پذیرفتنی است.
وی تأکید میکند: مهمترین کار این است افرادی که هنوز واکسن نزدهاند تشویق کنیم، فشار بیاوریم و محدود کنیم که واکسن بزنند. هنوز بین تعداد افراد واکسینه شده بین دوز دوم و سوم فاصله داریم. بعضیها نوبتشان نرسیده و درصد عمدهای نیز از نوبتشان گذشته است درحالی که هم ظرفیت تزریق و هم سبد واکسیناسیون غنی داریم.
به گفته دکتر یونسیان، یکی از موانع و ایجاد باورهای غلط در مردم برای اجتناب از تزریق واکسن، رسانه ملی است که با دعوت از افراد غیرکارشناس توهمات ذهنیشان را به مردم القا میکنند که بار سنگینی در پی دارد و فضا را برای واکسنگریزی فراهم میکند. باید مراقب رسانه باشیم تا سلامت جامعه به خطر نیفتد.
خبرنگار
کوتاهترین پیک کووید19 با کمترین تعداد تلفات ناشی از بیماری نسبت به پیکهای سوم، چهارم و پنجم درنهایت با کاهش بیسابقه بیماران بستری در مراکز درمانی و ثبت عدد سه رقمی تعداد کل بستریها در کشور در روز 14اسفند فروکش کرد؛ هرچند که عدد و رقمهای منحنی شاخصهای کرونا همچنان نوسان دارد، اما موارد بستری و فوتیها در 24ساعت منتهی به روز گذشته یک مرتبه روند صعودی گرفت و موارد بستری به 1014 بیمار و فوتیها به 201مورد رسید. با این حال شواهد مبتنی بر دو شاخص مهم یعنی ایجاد توازن بین تعداد موارد بستری و بیماران ترخیصی، نشان میدهد که قله پیک ششم سیر نزولی دارد. همزمان با اعلام خبر عبور از قله پیک ششم، دو هفته مانده به پایان سال خبرهای رسیده از سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که مقامات بهداشتی کشورها چندین زیرسویه از اُمیکرون از جمله BA.۱، BA. ۱،۱ ، BA.۲ و BA.۳ را ردیابی میکنند. سازمان بهداشت جهانی با ردیابی زیرسویههای جدید اُمیکرون در حال بررسی دادههای دنیای واقعی در این مورد است که آیا این زیرسویههای اُمیکرون باعث بیماری شدیدتر همسترها در شرایط آزمایشگاهی میشود یا خیر. در هر حال بررسیهای ویروسشناسان بر این نکته تأکید دارد که زیرسویههای جدید واریانت اُمیکرون در افرادی که واکسن نزدهاند یا دوز سوم واکسن را دریافت نکردهاند، منجر به ایجاد بیماری و عفونت میشود. این درحالی است که بر اساس گزارشهای رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میزان تزریق دوز سوم واکسن، 28درصد است. یعنی از مجموع 74.2درصد افرادی که دوز اول واکسن کرونا را دریافت کردهاند نزدیک به دو و نیم برابرشان هنوز برای تزریق دوز سوم اقدام نکردهاند. میزان واکسیناسیون دوز دوم نیز 65،5درصد اعلام شده است (درصد واکسیناسیون براساس جمعیت 85میلیونی محاسبه شده است) گرچه پیش از این منظور از واکسیناسیون کامل دریافت دو دوز واکسن کرونا بود، اما بهدلیل سرعت گسترش و انتشار واریانت اُمیکرون و افزایش تعداد موارد ابتلا، درحال حاضر واکسیناسیون کامل برای افراد بالای 18سال در کشور ما دریافت سه دوز واکسن است. صعودی شدن برخی شاخصها نشان میدهد که نباید آتش زیر خاکستر اُمیکرون را نادیده بگیریم چراکه همچنان ۱۴۸شهرستان در وضعیت قرمز، ۱۹۶شهرستان در وضعیت نارنجی و ۱۰۱شهرستان در وضعیت زرد هستند و تنها ۳شهرستان به رنگ آبی تغییر وضعیت دادهاند. دکتر مسعود یونسیان عضو کمیته علمی کرونا دلیل این نکته را هم در کاهش قابلتوجه سطح رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم و البته نزولی شدن استقبال افراد از تکمیل دوره واکسیناسیون با دوز سوم ذکر میکند. این درحالی است که قرار گرفتن در ایام پایانی سال و افزایش ترددهای سطح شهرها و بیرونشهرها بهنوعی اُمیکرون را میان مردم به گردش انداخته و خوشههای بیماری تازهای در گوشه و کنار ایران به وجود آورده است. با توجه به اعمال دستورالعملهای سختگیرانه از جمله تزریق سه دوزواکسن کرونا برای سفرهای نوروزی، همچنان این نگرانی وجود دارد که وضعیت پاندمی بهدلیل شناسایی زیرسویههای جدید اُمیکرون چگونه خواهد بود؟
دکتر علیرضا ناجی رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با تأکید بر اینکه تزریق دوز اول و دوز دوم دربرابر اُمیکرون و زیرسویههای آن بویژه BA2 خیلی کارآمد نیست و حتماً باید دوز سوم یا بوستر تزریق شود، عنوان میکند: ما باید مردم را تشویق کنیم پیش از سفرهای نوروزی و حضور در تجمعات و میهمانیها واکسیناسیونشان را کامل کنند. مفهوم واکسیناسیون کامل قبلاً تزریق دو دوز واکسن کرونا بود. در شرایط حاضر با توجه به واریانت اُمیکرون و شناسایی زیرسویههای جدید این واریانت، توصیه میشود حتماً باید دوز سوم و تقویتی تزریق شود. این درحالی است که در کشورهای مختلف افراد بالای 12سال نیز مجاز به تزریق دوز سوم هستند و در کشور ما نیز افراد بالای 18سال میتوانند دوز سوم واکسن را دریافت کنند.
BA2 موج طولانی ایجاد میکند
دکتر ناجی در پاسخ به اینکه آیا شناسایی زیرسویههای جدید واریانت اُمیکرون میتواند منجر به ایجاد پیک جدید بیماری در تعطیلات سال جدید شود به «ایران» میگوید: پس از شناسایی واریانت اُمیکرون اولین زیرسویههایی که از این واریانت شناسایی شد زیرسویه BA1، BA2، BA3 بود. اولین زیر واریانت شناسایی شده BA1 بود که در همه جای دنیا این زیرسویه شناسایی شده است، پس از تغییر کوچک این زیرسویه، زیرشاخه BA1،1 شناسایی شد که بتدریج در حال جایگزین شدن با BA1 است. تفاوت BA1 و BA2 در این است که BA2 موج طولانیتری را ایجاد میکند ولی احتمال اینکه به سمت موج جدید بیماریزایی برود خیلی کمتر است.
دکتر ناجی در ادامه میافزاید: زیرسویه BA2 سرعت انتشار بیشتری دارد و از چنگال سیستم ایمنی بدن به آسانی فرار میکند و همچنین آنتیبادیهای حاصل از واکسیناسیون نیز تاحدودی درمقابل این زیرسویه کارآمد هستند. نکته مهم و قابلتوجه این است افرادی که به زیرسویه BA1 سویه اُمیکرون مبتلا شدهاند، ممکن است به زیرسویه BA2 هم مبتلا شوند. البته مدلهای حیوانی نشان داده آلودگی با زیرسویه BA1واریانت اُمیکرون نمیتواند باعث عدم آلودگی به زیرسویه BA2 شود. مطالعات انجام شده در دانمارک نیز حاکی از این است که اغلب افرادی که واکسن نزده بودند یا دو دوز واکسن زده بودند و دوز بوستر یا تقویتی را تزریق نکرده بودند همهشان نسبت به ابتلا به زیرسویه BA2 حساستر هستند برای همین نیز این احتمال وجود دارد افرادی که قبلاً به زیرسویه BA1واریانت اُمیکرون مبتلا شدهاند به زیرسویه BA2 هم آلوده شوند. این احتمال بویژه در افرادی که واکسن دوز سوم یا بوستر را تزریق نکردهاند، قویتر است.
وی درباره شدت بیماریزایی واریانت BA2 نیز عنوان میکند: اینکه زیرسویههای واریانت اُمیکرون تا چه اندازه میتواند بیماریزایی شدیدتری ایجاد کند هنوز یافتههای زیادی بهدست نیامده اما درکل میدانیم که نسبت بستری و بیماری شدید در سویه اُمیکرون در مقایسه با سایر واریانتهای دیگر مانند دلتا کمتر است. یکی از دلایل آن تعداد افراد زیادی است که واکسن تزریق کردهاند و از طرفی ویروس کووید19 در همه نقاط دنیا گردش کرده است. با توجه به اینکه زیرسویه BA2 اُمیکرون نسبت به واکسنها فرار بیشتری دارد، بنابراین افرادی که ریسک فاکتور دارند، سنشان بالا است و بیماریهای زمینهای دارند ابتلا به این واریانت میتواند منجربه بیماریزایی شدید حتی درگیری ریوی نیز شود. البته اُمیکرون نسبت به دلتا کمتر در ریه تکثیر میشود و بیشتر سیستم تنفسی فوقانی را درگیر میکند اما بهطور کلی میتوان گفت که اُمیکرون نسبت به سایر واریانتهای دیگر بیماریزایی خفیفتری دارد مگر در افرادی که واکسن نزدهاند یا سیستم ایمنیشان بهدلیل بیماریهای زمینهای یا سن بالا مستعد آلودگی و ابتلای شدید هستند.
ایجاد شبکه ایمنی در جامعه با گردش بالای ویروس
این ویروسشناس در پاسخ به اینکه آیا شناسایی زیرسویههای جدید اُمیکرون میتواند باعث افزایش تعداد موارد ابتلا و ایجاد پیک جدید بیماری بویژه پس از تعطیلات نوروزی شود، عنوان میکند: واقعیت این است که واریانت اُمیکرون نسبت به سایر واریانتهای ویروس کووید19 بیماریزایی کمتری ایجاد میکند، بنابراین اینکه میبینیم قله پیک ششم کرونا شیب نزولی دارد بهدلیل خصوصیت اپیدمیها است یعنی اینکه ویروس در همه جا گشته و در سطح جامعه ایمنی حاصل از ابتلا به عفونت ایجاد کرده است همین وجود پایه ایمنی که عمدتاً مربوط به واکسیناسیون گسترده در کشور است باعث شده پیک اُمیکرون زودتر و با تلفات کمتری جمعوجور شود.
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه افراد واکسینه نشده همچنان در برابر زیرسویههای اُمیکرون در معرض خطر هستند، میگوید: اگرچه گردش زیاد ویروس در جامعه در پیک ششم یک شبکه ایمنی بهوجود آورده اما مردم حتماً باید واکسیناسیونشان را کامل و دوز سوم را تزریق کنند به این دلیل که آینده اپیدمی و رفتار ویروس قابل پیشبینی نیست و تا زمانی که ویروس در جهان در حال گردش است نمیدانیم چه اتفاقی میافتد.
به گفته دکتر ناجی؛ انتظار بروز سویههای جدید ویروس با توجه به برداشته شدن محدودیتها دور از انتظار نیست، از طرفی تا زمانی که همه کشورهای دنیا به پوشش 70درصد واکسیناسیون نرسیدهاند باید منتظر فاز حاد کووید19 و واریانتهای جدید آن باشیم. میزان واکسیناسیون در کشورهای آفریقای جنوبی بسیار پایین است و چنانچه در تکمیل واکسیناسیون همه کشورهای دنیا مدنظر قرار نگیرند از حالت حاد اپیدمی خارج نخواهیم شد. بنابراین برای آنکه بیماری آندمیک شود باید همه دنیا دست به دست هم دهند و سطح واکسیناسیون را به 70درصد برسانند.
باید افراد واکسینه نشده را محدود کنیم
دکتر مسعود یونسیان عضو کمیته علمی کرونا در پاسخ به اینکه آیا بهدلیل آلودگی سطح بالایی از جامعه و ایمنی حاصل از ابتلا و واکسیناسیون میتواند از خیز تند موج کرونا پس از تعطیلات نوروزی جلوگیری کند، میگوید: اول از همه کاهش پیک ششم چند دلیل داشت. ما هم انتظار داشتیم با همان سرعت افزایشی سرعت پیک نیز پایین میآید. سه عامل باعث شد. یکی ابتلای جمعیت بالا در موج دلتا بود که عمدتاً غیر واکسینه بودند، ثانیاً چون موج دلتا را پشتسر گذاشته بودیم ابتلا به دلتا مثل واکسن عمل میکند .بنابراین اُمیکرون شدت و کشندگی پایینتری داشت. در موج ششم ابتلا زیاد داشتیم ولی واکسنها جلوی مرگ و فرم شدید بیماری را گرفتند. افرادی که فوت کردند بیماری شدید داشتند و آنها هم تعدادشان کمتر بود. بهطور کلی در ایران و دنیا تعداد موارد ابتلا خیلی بیشتر و تعداد بستر ی و مرگ کمتر بود.
دکتر یونسیان با بیان اینکه اعلام عبور از پیک ششم توسط مسئولان نشاندهنده شفافیت در اطلاعرسانی است، عنوان میکند: ما هم با این اعلام موافق هستیم منوط بر اینکه همزمان با برداشت محدودیتها هشدارها نیز داده شود. از طرفی برداشتن محدودیت اجتنابناپذیر است.به مدت دو سال نمیتوان مردم را در محدودیت قرار داد، بنابراین کاهش محدودیتها پذیرفتنی است.
وی تأکید میکند: مهمترین کار این است افرادی که هنوز واکسن نزدهاند تشویق کنیم، فشار بیاوریم و محدود کنیم که واکسن بزنند. هنوز بین تعداد افراد واکسینه شده بین دوز دوم و سوم فاصله داریم. بعضیها نوبتشان نرسیده و درصد عمدهای نیز از نوبتشان گذشته است درحالی که هم ظرفیت تزریق و هم سبد واکسیناسیون غنی داریم.
به گفته دکتر یونسیان، یکی از موانع و ایجاد باورهای غلط در مردم برای اجتناب از تزریق واکسن، رسانه ملی است که با دعوت از افراد غیرکارشناس توهمات ذهنیشان را به مردم القا میکنند که بار سنگینی در پی دارد و فضا را برای واکسنگریزی فراهم میکند. باید مراقب رسانه باشیم تا سلامت جامعه به خطر نیفتد.
در گفتوگو با «ایران» عواقب گریز از فرزندآوری و سالمندی جمعیت بررسی شد
جهان در بحران بی فرزندی
مهسا قوی قلب
خبرنگار
مدتی است زنگ سالمندی جمعیت به صدا درآمده و کارشناسان را دچار نگرانی کرده است، همه میدانیم که راهکار برون رفت از این بحران بزرگ که با ورود به آن تا سالهای سال نمیتوان از آن خارج شد، فرزندآوری است، این در حالی است که براساس پیشبینیها تا سال 1430 بیش از 27 درصد کشور بالای 60 سال خواهند داشت و به قولی شمار زیادی از افراد یا فرزند ندارند یا در نهایت یک فرزند دارند، متأسفانه میتوان گفت که مردان و زنان امروز سالمندان تنهای فردا هستند. سالمندانی که شاید حتی نمیدانند پدر و مادر شدن چه زیباییهایی با خود به دنیای آنها میآورد. با رامین جمالی، فعال اجتماعی و روان شناس بالینی درباره علل و پیامدهای منفی این بحران بویژه در مردان به گفتوگو نشستیم که میخوانید؛
با توجه به کاهش تمایل جوانان به مقوله فرزندآوری و قبلتر از آن ازدواج، آیا این مشکل تنها در کشور ما وجود دارد؟
مسأله تمایل کمتر نسل جوان به ازدواج، بحرانی جهانی است. در سالهای اخیر میبینیم که تمایل افراد نه تنها به ازدواج بلکه به مقوله ارتباط با جنس دیگرهم دچار اختلال شده است. براساس آمارهای موجود در چند سال اخیر در کشور امریکا تعداد مردان زیر 30 سالی که اصلاً تمایلی به برقراری رابطه منجر به ازدواج ندارند به میزان 3 برابر افزایش یافته است و این روند با نسبتی تقریباً مشابه در کشور ژاپن هم دیده میشود.
از آن جایی که در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی رشد زیادی داشتهاند، چرا تمایل به ارتباطات کمتر شده این در حالی است که تصور میشود با گسترش فضای مجازی، ارتباطات بین فردی باید افزایش پیدا کند و به تبع آن ازدواج و فرزندآوری نیز با افزایش روبهرو باشد در حالی که این طور نیست و آمارها حکایت از افزایش تعداد مردانی دارند که هیچ گاه پدر نمیشوند. مشکل اصلی کجاست؟
درست است شبکه اجتماعی و دنیای مجازی گسترش یافته اما این امر نتوانسته در مسأله فرزندآوری چندان مؤثر عمل کند. طی تحقیقات به عمل آمده مردان ذاتاً تمایل دارند قبل از فرزندآوری به ثبات کامل اقتصادی برسند. این نگرش تنها محدود به کشور ما نیست. در همه کشورهای دنیا این نگرش وجود دارد که تأمین مخارج اصلی زندگی برعهده مرد است و ناخودآگاه رسیدن به این ثبات در سنین بالاست که اتفاق میافتد.
در میان بسیاری از افراد مرفه جامعه هم آمار بالایی تمایل به فرزندآوری یا حتی قبلتر از آن ازدواج ندارند، پس نمیتوان همه تقصیرها را به گردن مشکلات اقتصادی انداخت، به نظر شما چه موارد دیگری در این حوزه دخیل هستند؟
یکسری ترسهایی وجود دارد؛ بهعنوان مثال بالا رفتن میزان طلاق یکی از همین نمونه ترس هاست، مشکلاتی که بعد از طلاق گریبان مردان را میگیرد، آن دسته از مردانی که با طلاق حضانت فرزندشان را از دست میدهند و درگیر مشکلات اقتصادی عدیدهای از جمله پرداخت مهریه میشوند، سبب میشود، خیل عظیم دیگری از مردان با این احساس ترس کلاً نگرشی منفی نسبت به ازدواج و فرزندآوری داشته باشند. از سوی دیگر برخی آزادیهای ارتباطی افزایش یافته است و سبب شده ناخودآگاه افراد فکر کنند بدون ازدواج هم میتوانند به برخی روابط عاطفی دست پیدا کنند.
قطعاً هم در مقوله ازدواج و هم در مقوله فرزندآوری یک سوی قضیه، زنان و تصمیمات آنها قرار دارند، شما چه نظری دارید؟
طبیعتاً زنان در دنیای امروز نمیپذیرند که با مردی که مشکلاتی از قبیل بیکاری، نداشتن درآمد مکفی و عدم استقلال دارد و به گونهای وابسته به پدر و مادر است، ازدواج کنند، در صورتی هم که ازدواج صورت بگیرد، قبول نمیکنند که باردار و صاحب فرزند شوند. نبود شرایطی که بتواند اطمینان فرد را نسبت به آینده تأمین کند، سبب میشود، ترس محیطی پیشبینیناپذیر ایجاد شده و فرزندآوری را به تعویق انداخته یا منتفی کند. هرچند در میان تمامی ترسها ترس از محدود شدن آزادی هم وجود دارد که در این مورد تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
از سوی دیگر میتوان چنین بررسی کرد که فرق ازدواج خوب و بد هم سنجیده شود، قطعاً در خانوادهای که خوشحال نیستند، تولد فرزندان هم نمیتواند مفید باشد. کلاً در یک ازدواج موفق فرزندآوری چه فوایدی بویژه برای مردان میتواند به همراه داشته باشد؟
منظور، ازدواج خوب و کارآمد است که در آن زن و مرد تنش کمتری هم داشته باشند، در یک ازدواج درست با بیشترین احساس رضایت، احتمال ابتلا به اختلالات روانی و تنی به میزان خیلی زیادی کاهش مییابد و در کل این افراد خوشحالتر هستند، در مقابل اگر ازدواجی موفق نباشد، تأثیرات منفی زیادی بویژه بر مردان وارد خواهد شد. به اعتقاد متخصصان، افزایش استرس سبب بالا رفتن میزان فشار خون شده و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی را هم افزایش میدهد.
در سطح کشور تحقیقی وجود دارد که نشان دهنده میزان کاهش تمایل جوانان به ازدواج و پس از آن فرزندآوری باشد؟
در سال گذشته تحقیقی روی بیش از 3 هزار فرد انجام شد و یافتههای آن تحقیق نشان داد که بیش از 60 درصد جوانان به ضرورت ازدواج باور دارند و داشتن دو فرزند را مطلوب میدانند اما به دلایل مختلف موفق به ازدواج نشدهاند.
بهعنوان سؤال آخر ازدواج و فرزندآوری چه تأثیرات روانی میتواند بر مردان بگذارد؟
در افرادی که روابط اجتماعی ضعیفی دارند و ازدواج نمیکنند، میزان افسردگی بالاتر از افراد دیگر است، با فرزندآوری هم سلامت جسمی و روانی مردان افزایش پیدا میکند و هم میل به خودکشی تا اندازه قابل توجهی کاهش پیدا میکند اما این نکته را هم باید یادآور شوم که مردانی که جدا شدهاند و همزمان حضانت فرزند از آنها گرفته شده دچار مشکلات روانی زیادی خواهند شد، در نتیجه میتوان گفت که ازدواج خوب و فرزندآوری میتواند تأثیرات مثبت زیادی را بر جسم و ذهن افراد باقی گذارد.
خبرنگار
مدتی است زنگ سالمندی جمعیت به صدا درآمده و کارشناسان را دچار نگرانی کرده است، همه میدانیم که راهکار برون رفت از این بحران بزرگ که با ورود به آن تا سالهای سال نمیتوان از آن خارج شد، فرزندآوری است، این در حالی است که براساس پیشبینیها تا سال 1430 بیش از 27 درصد کشور بالای 60 سال خواهند داشت و به قولی شمار زیادی از افراد یا فرزند ندارند یا در نهایت یک فرزند دارند، متأسفانه میتوان گفت که مردان و زنان امروز سالمندان تنهای فردا هستند. سالمندانی که شاید حتی نمیدانند پدر و مادر شدن چه زیباییهایی با خود به دنیای آنها میآورد. با رامین جمالی، فعال اجتماعی و روان شناس بالینی درباره علل و پیامدهای منفی این بحران بویژه در مردان به گفتوگو نشستیم که میخوانید؛
با توجه به کاهش تمایل جوانان به مقوله فرزندآوری و قبلتر از آن ازدواج، آیا این مشکل تنها در کشور ما وجود دارد؟
مسأله تمایل کمتر نسل جوان به ازدواج، بحرانی جهانی است. در سالهای اخیر میبینیم که تمایل افراد نه تنها به ازدواج بلکه به مقوله ارتباط با جنس دیگرهم دچار اختلال شده است. براساس آمارهای موجود در چند سال اخیر در کشور امریکا تعداد مردان زیر 30 سالی که اصلاً تمایلی به برقراری رابطه منجر به ازدواج ندارند به میزان 3 برابر افزایش یافته است و این روند با نسبتی تقریباً مشابه در کشور ژاپن هم دیده میشود.
از آن جایی که در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی رشد زیادی داشتهاند، چرا تمایل به ارتباطات کمتر شده این در حالی است که تصور میشود با گسترش فضای مجازی، ارتباطات بین فردی باید افزایش پیدا کند و به تبع آن ازدواج و فرزندآوری نیز با افزایش روبهرو باشد در حالی که این طور نیست و آمارها حکایت از افزایش تعداد مردانی دارند که هیچ گاه پدر نمیشوند. مشکل اصلی کجاست؟
درست است شبکه اجتماعی و دنیای مجازی گسترش یافته اما این امر نتوانسته در مسأله فرزندآوری چندان مؤثر عمل کند. طی تحقیقات به عمل آمده مردان ذاتاً تمایل دارند قبل از فرزندآوری به ثبات کامل اقتصادی برسند. این نگرش تنها محدود به کشور ما نیست. در همه کشورهای دنیا این نگرش وجود دارد که تأمین مخارج اصلی زندگی برعهده مرد است و ناخودآگاه رسیدن به این ثبات در سنین بالاست که اتفاق میافتد.
در میان بسیاری از افراد مرفه جامعه هم آمار بالایی تمایل به فرزندآوری یا حتی قبلتر از آن ازدواج ندارند، پس نمیتوان همه تقصیرها را به گردن مشکلات اقتصادی انداخت، به نظر شما چه موارد دیگری در این حوزه دخیل هستند؟
یکسری ترسهایی وجود دارد؛ بهعنوان مثال بالا رفتن میزان طلاق یکی از همین نمونه ترس هاست، مشکلاتی که بعد از طلاق گریبان مردان را میگیرد، آن دسته از مردانی که با طلاق حضانت فرزندشان را از دست میدهند و درگیر مشکلات اقتصادی عدیدهای از جمله پرداخت مهریه میشوند، سبب میشود، خیل عظیم دیگری از مردان با این احساس ترس کلاً نگرشی منفی نسبت به ازدواج و فرزندآوری داشته باشند. از سوی دیگر برخی آزادیهای ارتباطی افزایش یافته است و سبب شده ناخودآگاه افراد فکر کنند بدون ازدواج هم میتوانند به برخی روابط عاطفی دست پیدا کنند.
قطعاً هم در مقوله ازدواج و هم در مقوله فرزندآوری یک سوی قضیه، زنان و تصمیمات آنها قرار دارند، شما چه نظری دارید؟
طبیعتاً زنان در دنیای امروز نمیپذیرند که با مردی که مشکلاتی از قبیل بیکاری، نداشتن درآمد مکفی و عدم استقلال دارد و به گونهای وابسته به پدر و مادر است، ازدواج کنند، در صورتی هم که ازدواج صورت بگیرد، قبول نمیکنند که باردار و صاحب فرزند شوند. نبود شرایطی که بتواند اطمینان فرد را نسبت به آینده تأمین کند، سبب میشود، ترس محیطی پیشبینیناپذیر ایجاد شده و فرزندآوری را به تعویق انداخته یا منتفی کند. هرچند در میان تمامی ترسها ترس از محدود شدن آزادی هم وجود دارد که در این مورد تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
از سوی دیگر میتوان چنین بررسی کرد که فرق ازدواج خوب و بد هم سنجیده شود، قطعاً در خانوادهای که خوشحال نیستند، تولد فرزندان هم نمیتواند مفید باشد. کلاً در یک ازدواج موفق فرزندآوری چه فوایدی بویژه برای مردان میتواند به همراه داشته باشد؟
منظور، ازدواج خوب و کارآمد است که در آن زن و مرد تنش کمتری هم داشته باشند، در یک ازدواج درست با بیشترین احساس رضایت، احتمال ابتلا به اختلالات روانی و تنی به میزان خیلی زیادی کاهش مییابد و در کل این افراد خوشحالتر هستند، در مقابل اگر ازدواجی موفق نباشد، تأثیرات منفی زیادی بویژه بر مردان وارد خواهد شد. به اعتقاد متخصصان، افزایش استرس سبب بالا رفتن میزان فشار خون شده و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی را هم افزایش میدهد.
در سطح کشور تحقیقی وجود دارد که نشان دهنده میزان کاهش تمایل جوانان به ازدواج و پس از آن فرزندآوری باشد؟
در سال گذشته تحقیقی روی بیش از 3 هزار فرد انجام شد و یافتههای آن تحقیق نشان داد که بیش از 60 درصد جوانان به ضرورت ازدواج باور دارند و داشتن دو فرزند را مطلوب میدانند اما به دلایل مختلف موفق به ازدواج نشدهاند.
بهعنوان سؤال آخر ازدواج و فرزندآوری چه تأثیرات روانی میتواند بر مردان بگذارد؟
در افرادی که روابط اجتماعی ضعیفی دارند و ازدواج نمیکنند، میزان افسردگی بالاتر از افراد دیگر است، با فرزندآوری هم سلامت جسمی و روانی مردان افزایش پیدا میکند و هم میل به خودکشی تا اندازه قابل توجهی کاهش پیدا میکند اما این نکته را هم باید یادآور شوم که مردانی که جدا شدهاند و همزمان حضانت فرزند از آنها گرفته شده دچار مشکلات روانی زیادی خواهند شد، در نتیجه میتوان گفت که ازدواج خوب و فرزندآوری میتواند تأثیرات مثبت زیادی را بر جسم و ذهن افراد باقی گذارد.
915 هزار میلیارد تومان یارانه برای ثروتمندان
آمارها نشان میدهد از ابتدای سال ۱۳۹۷ تاکنون بیش از 915 هزارمیلیارد تومان رانت از مابهالتفاوت ارز 4 هزار و200 تومانی و نرخ دلار در بازار آزاد، توزیع شده که عمده آن نیز نصیب اقشار پردرآمد و دلالان شده است
گروه اقتصادی / 15 اسفند ماه جاری نقطه پایانی بر سیاست ارز ترجیحی بود که میتوان از آن بهعنوان یک نقطه عطف در اقتصاد ایران یاد کرد. دراین روز مجلس شورای اسلامی در قالب بررسی بخشهای هزینهای بودجه سال آینده با حذف ارز ترجیحی و جایگزینی کالابرگ الکترونیکی به جای آن شکل ارز ترجیحی را تغییر دادند تا به جای تخصیص 9 میلیارد دلار برای واردات کالا و دارو، مابه ازای ریالی آن برای جبران آن به مردم اختصاص پیدا کند.
از ابتدای سال 1397 که ارز 4 هزار و 200 تومانی متولد شد، تمام کارشناسان و اقتصاددانان یکصدا از مضرات تخصیص این ارز برای واردات کالاهای اساسی میگفتند. مضراتی که با انتشار نخستین لیست دریافت کنندگان این ارز از سوی بانک مرکزی برهمگان آشکارشد. دراین دوره میلیاردها دلار ارز ارزانی که با هدف ثبات قیمت کالاهای اساسی به برخی واردکنندگان تخصیص داده شده بود، سر از بخشهایی درآورد که نه تنها هیچ منفعتی برای مردم نداشت بلکه در ادامه از محل تشدید کسری بودجه تورم بیشتری برای مردم به همراه آورد. برخی از دریافتکنندگان ارز ترجیحی به جای واردات 25 قلم کالایی که در لیست کالاهای مجاز قید شده بود، چای ساز و قهوه ساز وارد کردند و برخی دیگر حتی زحمت واردات هم به خود ندادند و ارز را بهصورت مستقیم دربازار آزاد فروختند و اختلاف کلان آن با نرخ بازار را در جیب گذاشتند.
اما این تمام ماجرا نبود، سیاستی که در ابتدا با هدف حمایت از اقشار کم درآمد تعریف شده بود، بسرعت منحرف شد به طوری که اعداد و ارقام و گزارشهای رسمی نشان میدهد حدود 75 میلیارد دلاری که درقالب ارز ترجیحی طی چهارسال اخیر تخصیص داده شده است، به طور عمده به نفع ثروتمندان تمام شده است. این درحالی است که این تکلیف که بر دوش اقتصاد ایران سنگینی میکرد هم نتوانست مانع از افزایش هزینههای تولید و قیمت تمام شده محصولات نهایی شود.
تولد ارز 4200 تومانی
عصرگاه بیستم فروردین ماه سال 1397 درجلسه ستاد اقتصادی دولت دوازدهم ارز 4 هزار و 200 تومانی متولد شد. این درشرایطی بود که دراین روز قیمت ارز بازار آزاد 5 هزار و 865 تومان بود و درآن دوره اختلاف 900 تومانی با بازار آزاد وجود داشت که بتدریج این فاصله تبدیل به یک شکاف بزرگ شد که بخشی از بودجه و درآمدهای دولت را میبلعید.
رانت 915 هزار میلیارد تومانی
آمارها نشان میدهد از ابتدای سال ۱۳۹۷ تاکنون بیش از 915 هزارمیلیارد تومان رانت از مابهالتفاوت ارز 4 هزار و200 تومانی و نرخ دلار در بازار آزاد، توزیع شده که عمده آن نیز نصیب اقشار پردرآمد و دلالان شده است.
در نخستین سال تولد این ارز مابهالتفاوت ارز ترجیحی با بازار آزاد 6 هزار و 853 تومان بود که وقتی با 32 میلیارد دلاری که در این سال برای واردات کالاهای مشمول تخصیص داده شد، محاسبه کنیم یک رانت 210 هزار و 662 میلیارد تومانی به دست میآید. درسال 1398 هرچند میزان تخصیص این ارز به 15 میلیارد دلار کاهش یافت، اما اختلاف قیمت آن با بازار آزاد به 8 هزار و 718 تومان رسید که نتیجه آن توزیع 130 هزار و 775 میلیارد تومان رانت بود. در سال گذشته نیز با رسیدن اختلاف قیمت ارز 4 هزار و 200 تومانی با بازار آزاد به 18 هزار و 687 تومان و با توجه به 11 میلیارد دلاری که برای واردات کالا و دارو تخصیص داده شد، 250 هزار و 559 میلیارد تومان رانت ایجاد شد. برآوردهای سالجاری نیز نشان میدهد که درمجموع دراین سال با توجه به افزایش قیمت کالاهای اساسی دربازارجهانی و نیاز مردم 17 میلیارد دلار تخصیص مییابد که با اختلاف 21 هزار و 648 تومانی این ارز با بازار آزاد رانتی به اندازه 368 هزار و 16 میلیارد تومان توزیع میشود.
براین اساس در چهار سال اخیر در مجموع 75 میلیارد دلارارز ترجیحی تخصیص داده شده و میشود که رانت توزیعی آن را به 915 هزار و 12 میلیارد تومان میرساند. (جدول)
سهم هرمشمول 15 میلیون تومان
اگر دولت به جای تخصیص ارز 4 هزارو200 تومانی، مابهالتفاوت آن را بهصورت نقدی به 60 میلیون نفر از دهکهای کمدرآمد و متوسط جامعه پرداخت میکرد در این 4 سال مجموعا به هر یک از این افراد بیش از 15 میلیون تومان یارانه رسیده بود که یارانه ماهانه آن در این 4 سال به هر نفر نزدیک به 320 هزار تومان میشد.
یعنی به هر نفر درماه 320 هزار تومان یارانه نقدی علاوه بر ارقام کنونی میرسید و یک خانوار ۴نفره حداقل ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومان یارانه در ۴ سال اخیر علاوه بر یارانه 45 هزار تومانی و یارانه معیشتی (بنزین) دریافت میکردند. قطعاً با این رقم افزایش یارانه در 4 سال اخیر میشد فقر مطلق در کشور را برای همیشه رفع کرد، اما اشتباه دولت روحانی در اتخاذ سیاست ارز 4 هزار و 200 تومانی هم سبب هدررفتن منابع ارزی کشور شد و هم فاصله طبقاتی را به شدت افزایش داد.
مفاسد ارز 4200 تومانی
در 4 سال اخیر که برای واردات برخی کالاها ارز 4 هزار و200 تومانی داده شده، به علت تفاوت فاحش قیمت آن با نرخ ارز در بازار آزاد، مفاسد کلانی رخ داده است که پروندههای فراوانی در این باره تشکیل شده است. براساس گزارش نهادهای نظارتی، بخشی از ارز ترجیحی نیز راهی بازار کشورهای همسایه شد. واردکنندگان با نرخ دولتی کالا وارد میکردند و مستقیم به کشورهای همسایه صادر میکردند. دراین راستا، عمده درآمد حاصل از این صادرات نیز درحسابهای خارجی سپردهگذاری میشد.
تعداد شرکتهایی که نام آنها جزو واردکنندگان کالاهای اساسی ثبت شده 80 شرکت است اما بررسیهای نظارتی نشان میدهد اغلب این شرکتها صوری هستند و با چند حلقه، به سرشاخهها، یعنی همان 4 نفر اصلی، وصل میشوند. نتیجه این سیاستگذاری ارزی باعث شده تقاضا برای ارز یارانهای، در قالب ارزهای جهانروا، نظیر یورو و دلار، بیشتر به سمت فعالان واردکنندگان بخش خصوصی درعرصه واردات کالاهای اساسی سوق پیدا کند و ارزهای دارای قدرت نقدشوندگی و اعتبار کمتر نظیر روپیه، به واردات دولتی کالاهای اساسی اختصاص پیدا کند، البته گفته شده بخشی از این فرایند در ماههای اخیر اصلاح شده است.
برهم خوردن بازارهای داخلی
نتیجه این سیاست غلط، پس از 3 سال، اکنون بهطور خاص، بازار نهادههای دامی و روغن را به رانت و فساد آلوده کرده است، این سیاست زنجیرهای از تجارت صوری، با هدف بالا بردن تقاضا را تشدید کرده و بازارها را با اختلال مواجه ساخته است. بهگونهای که در یکی از سامانههای مربوط به توزیع جوجههای یک روزه بیش از 9 هزار کد یکتا بهصورت صوری و جعلی کشف شده که هدف آن دریافت نهادهها برای تولید جوجه یک روزه بوده است.
مصرف ثروتمندان 28 برابر فقرا
آن بخشی از ارز 4 هزار و200 تومانی که نهایتاً با نظارتهای انجامشده به هدف خود رسید یعنی مثلاً ذرت و جو با ارز دولتی وارد و بین مرغداران و گاوداران توزیع شد و آنها هم با این نهادههای ارزانقیمت اقدام به تولید و فروش آن به قیمت پایینتر کردند، به علت نبود برنامهای برای توزیع عادلانه آن، بیشتر نصیب اقشار پولدار جامعه شد چراکه آنان قدرت خرید بالاتری دارند و هرچه هم کالاهای تولیدی با ارز ترجیحی در بازار عرضه میشد، بیشتر توسط مرفهان خریداری و مصرف میشد. چنانکه هماکنون میزان مصرف گوشت، در دهک ثروتمند جامعه به 28 برابر میزان مصرف این کالای پروتئینی در دهک فقیر رسیده است.
از طرفی دیگر، با افزایش هزینه خانوار توزیع نامتناسب مصرف میان دهکهای درآمدی شدت یافت. علاوه بر آن کاهش مصرف سرانه اقلام اساسی میان دهکهای درآمدی نتیجه مشهود و بارز سالهای اخیر است که خطری جدی برای امنیت غذایی به شمار میرود. مصرف سرانه گوشت مرغ در کشور به تفکیک دهکهای درآمدی درسالهای 99-1390 نشان میدهد که به شدت شاهد کاهش مصرف سرانه مرغ توسط دهکهای متوسط و کمدرآمد بودهایم.
مصرف سرانه تخممرغ در کشور به تفکیک دهکهای درآمدی درسالهای 99-1390 نیز نشان میدهد، درحالی که تخممرغ جزو ارزاق پرمصرف قشر فقیر بود به علت گرانی در سه سال اخیر به شدت مصرف آن توسط این اقشار پایین آمده است. این درحالی است که برای اقشار پولدار تغییر محسوسی رخ نداده است.
مصرف سرانه گوشت قرمز در کشور به تفکیک دهکهای درآمدی در سالهای 99-1390 هم نشان میدهد که دراین مدت مصرف گوشت قرمز توسط اقشار فقیر تقریباً کمتر از نصف شده است درحالی که برای اقشار مرفه تغییرات به شدت کمتری رخ داده است.
همچنین مصرف سرانه شیر و فرآوردههای شیر در کشور به تفکیک دهکهای درآمدی در سالهای 99-1390 هم بیانگر کاهش بیشترمصرف شیربین اقشار متوسط و کمدرآمد نسبت به پولدارهاست.
روغن نباتی هم که بیشترین سهم را از ارز 4 هزار و200 تومانی برای تهیه مواد اولیه و نهادهها داشته، با کاهش شدید مصرف توسط اقشار متوسط به پایین مواجه شده است.
رونق قاچاق و واردات
انحراف مسیر کالاهای وارداتی با ارز 4 هزار و 200 تومانی به جای بازار داخل، به بازارهای صادراتی (چه به طور قانونی و چه از طریق قاچاق) سبب افزایش شدید مصرف برخی کالاها خصوصاً نهادههای تولید روغن خوراکی شد؛ به عبارت دیگر، نسبت به سالهای قبل از ارز ترجیحی، واردات این نهادهها به شدت افزایش یافت بدون آن که مصرف آن در داخل بیشتر شده باشد و فقط رانت هنگفتی نصیب کسانی کرد که این کالاهای وارداتی یا تولیدشده با ارز ارزان را به خارج از کشور منتقل کنند و پول آن را با نرخ آزاد به جیب بزنند.
افزایش مصارف ارز 4 هزارو 200 تومانی فشار زیادی به خزانه دولت وارد کرد. دولت درحالی که در 4 سال اخیر با کاهش درآمدهای ارزی مواجه بود، عمده منابع در دسترس ارزی را صرف تأمین ارز ترجیحی برای واردات کالاها کرد که عمده آن منحرف شد و به هدف اصابت نکرد. در مقاطعی که دولت دیگر منابع ارزی در دسترس برای تأمین ارز 4 هزار و200 تومانی نداشت، به بانک مرکزی دستور داد پول چاپ کند و با آن پول از بازار آزاد یا نیما ارز خریداری کرده و آن را در اختیار واردکنندگان کالاهای مشمول این ارز قرار دهد. بدین ترتیب با افزایش شدید پایه پولی، نقدینگی و تورم هم درجامعه رشد سریعتری پیدا کردند و کالاها دوباره گران شدند که به زیان اقشار متوسط و کمدرآمد جامعه شد؛ یعنی دولت برای تأمین چند قلم کالای موردنیاز مردم با ارز 4200 تومانی، سیاستی را اتخاذ کرد که تورم فراگیر را در همه کالاها حاکم کرد.
رشد چند برابری قیمت کالاهای مشمول
به علت رواج دلالی و فساد در چرخه واردات و توزیع کالاهای وارداتی با ارز ترجیحی، قیمت برخی از این مواد به شدت افزایش یافته است به طوری که متوسط افزایش قیمت کالاهای مشمول این ارز از متوسط نرخ تورم کشور بالاتر بوده است. برای مثال قیمت ذرت از زمان تخصیص ارز 4 هزار و200 تومانی، تقریباً 3 برابر شده که بخشی از آن تورم جهانی بوده است. همینطور قیمت کنجاله سویا نسبت به قبل از تخصیص ارز 4200 تومانی تقریباً 4 برابر شده است.
هزینه تولیدکنندگان بالا رفت
اعطای ارز 4200 تومانی با هدف جلوگیری از افزایش هزینه تولیدکنندگان بخش کشاورزی صورت گرفت که مقایسه شاخص بهای تولیدکننده بخش کشاورزی در سالهای 99-1397 و سالهای 96- 1394 نشان از رشد 38 درصدی این شاخص دارد. بدین ترتیب با تخصیص ارز ترجیحی، نه تنها تولیدکننده بخش کشاورزی متضرر گردید، بلکه مصرفکننده نهایی نیز با پرداخت بهای بیشتر، هزینه بیشتری را متحمل شد.
تخصیص ارز 4200 تومانی برای واردات کالاها و نهادهها سبب افزایش تمایل به واردات و کاهش انگیزه تولید داخلی شده است. از سال 1397 به بعد با تخصیص ارز 4200 تومانی برای واردات ذرت، حجم واردات این نهاده به شدت بیشتر شده است. البته همانطور که ذکر شد حجم اضافی وارداتی، سبب افزایش تولید در داخل و کاهش هزینه مصرفی مردم نشده، بلکه صرف کارخانجات ماکارونی و شکلات و شیرینی یا قاچاق به خارج از کشور شده است.
عدم توفیق درمهار قیمتها
سیاست ارز 4200 تومانی در کنترل قیمت ارزاق عمومی هم ناموفق بوده است. برای مثال قیمت مرغ در سال 1396 و قبل از تولید سیاست ارز 4200 تومانی به طور متوسط 7 هزار و400 تومان بود، درحالی که امسال به حدود 30 هزار تومان رسیده، یعنی 4 برابر شده است. این درحالی است که تورم سایر نهادههای تولید مرغ 4 برابر نشده که این گرانی را توجیه کند. به عبارتی قیمت مرغ همسو با سایر کالاهایی که ارز 4200 تومانی دریافت نکردند، افزایش یافته است.
آثار اصلاح ارز 4200 تومانی
منتقدان اصلاح ارز 4200 تومانی میگویند این اقدام سبب افزایش قیمت کالاهای مشمول خواهد شد؛ اما این گرانی، یک بار خواهد بود این درحالی است که ادامه سیاست ارز ترجیحی سبب استمرار تورم ناشی از تبعات آن همچون چاپ پول خواهد شد. ضمن آن که اصلاح این ارز منابع جدیدی برای دولت ایجاد میکند که قراراست صرف افزایش یارانه خانوارها شود که بخشی از گرانیها را جبران میکند.
تعلل در تصمیمگیری برای اصلاح ارز 4200 تومانی، باعث شده واردکنندگان کالاهای اساسی هم دست نگه دارند، در مقابل پیشبینیها حکایت از آن دارد که با پایان دوران بلاتکلیفی تصمیمسازان و برچیده شدن بساط تخصیص ارز رانتی، واردکنندگان هم از بلاتکلیفی خارج میشوند.
در طرح مدنظر دولت، قیمتهای حمایتی با نوسان قابل قبول اعلام میشود و این نوسان قطعاً در طول زمان کاهش خواهد یافت و این امر محقق نمیشود مگر با اتخاذ سیاستهای کلان اقتصادی همسو با اجرای طرح از قبیل کاهش کسری بودجه دولت و سیاستهای پولی و مالی کنترلکننده تورم که تمام این سیاستهای کلان درلایحه بودجه سال 1401 دیده شده است.
سیاست مالی دولت به سمت کاهش کسری بودجه دولت، انضباط مالی، عدم برداشت دولت از بانک مرکزی، ترمیم قدرت خرید دهکهای پایین درآمدی از طریق باز توزیع هدفمند یارانه بهصورت کالایی، نقدی و بن کارت حرکت خواهد کرد.
مهمترین سیاست پولی بانک مرکزی برای موفقیت سیاست اصلاح و کارآمدسازی ارز ترجیحی، تأمین بهموقع و مستمر ارز در سامانه نیما، جلوگیری از سفتهبازی و دلالی بازار غیررسمی ارز، کاهش حجم نقدینگی از طریق جلوگیری از رشد پایه پولی، تأمین تسهیلات تکلیفی موردنیاز برای تسهیلات سرمایه در گردش واردکنندگان و تولیدکنندگان محصولات کشاورزی که ارز ترجیحی آنها حذف شده، است.
150 میلیون تن ریزگرد خارجی میهمان ایران
زهرا کشوری
خبرنگار
ریزگردها دوباره نفس خوزستانیها را به شماره انداخت، به طوری که شماری از شهروندان این استان جنوبی را به بیمارستانها فرستاد، نبض کرمانشاهیها را گرفت، دید ایلامیها را کاهش داد و برخی از پروازهای ایلام به مقصد تهران را نیز لغو کرد. حرکت ریزگردهایی که خوزستانیها بهدلیل غلظت بسیار بالا از آنها به «توده خاک» یاد میکنند به این سه استان محدود نشد و لرستان را هم در هالهای از خاک فرو برد.همچنین این توده خاک به جنوب و جنوبغربی ایران محدود نشد و آنقدر ادامه پیدا کرد تا به دریای خزر رسید. پیشبینیها میگوید ریزگردها 15 شهر کشور را نارنجی خواهند کرد. منشأ این ریزگردها آنطور که «علی محمد طهماسبی بیرگانی» مدیر ملی ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار به «ایران» میگوید: «سوریه، اردن و عراق است.» اما ایران تنها میزبان ریزگردهای عربی نیست. آمارهای ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار نشان میدهد سالانه 150 میلیون تن ریزگرد از کشورهای عربستان، اردن، سوریه، عراق، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان، ترکیه، امارات و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس وارد ایران میشود. طهماسبی تنها راه آرام کردن این ریزگردها را ورود مجامع بینالمللی و تشکیل یک صندوق مالی مشترک بین کشورهای درگیر با ریزگردها میداند. او در این گفتوگو از رئیسجمهور و وزیر امور خارجه میخواهد تا موضوع حل ریزگردها در یادداشت تفاهمهای مشترک ایران با کشورهای تأثیرگذار عنوان شود.
چند روز است که جنوب و جنوبغربی ایران شاهد جریانی از ریزگردهای غلیظ است. برخی از مردم خوزستان اعتقاد دارند این ریزگردها نتیجه پرداخت نشدن حقابه تالابهای استان است.
منشأ این جریان از عراق و سوریه شکل گرفت و وارد ایران شد و هیچ ارتباطی با اراضی داخلی ندارند.
خوزستانیها از آن به «توده خاکی» یاد میکنند و میگویند سالها است شاهد چنین غلظتی نبودهاند.
سال 95 هم ما با چنین حجمی رو به رو بودیم. البته منشأ آن جریان، عربستان بود نه عراق.
کانونهای ریزگرد از چه شهرهایی در غرب عراق روی ما تأثیر میگذارد؟
بیشتر از منطقه «الانبار» بلند میشود. طبق نقشههای ماهوارهای اراضی جنوب سوریه و شرق اردن هم در ایجاد این ریزگردها نقش داشتهاند اما غرب عراق کانون اصلی شکلگیری این ریزگردها بوده است.
شنیدهها میگوید که این موج ریزگرد به تهران رسیده اما در آلودگیهای تهران گم شده است.
نه تهران در مسیر نبود. رصد ماهوارهها نشان میدهد بیشتر از ناحیه شمال غربی کشور به سمت دریای خزر جریان مییابد اما غلظت آن در مناطق جنوب و جنوبغربی بیشتر بود. البته ممکن است بعضی از مناطق استانهای مرکزی کشور را هم درگیر کرده باشد ولی غلظتش خیلی زیاد نیست.
همکاریها و گفتوگوهای دوجانبه ایران و عراق برای حل معضل ریزگردها به کجا رسید؟
گام خوبی در سنوات قبل مبنی بر آموزش آنها صورت گرفت ولی متأسفانه تا زمینهها برای اقدامات اجرایی فراهم شد، غائله داعش پیش آمد و اصلاً نشد کاری انجام بگیرد. زمانی هم که موضوع داعش کمرنگ شد، یک تقاضای رسمی از عراق با پیگیریهایی که ما قبل از کووید -19 انجام دادیم آمد و باز هم رفتیم برای برنامهریزی اما کووید اجازه نشست و برخاستی نداد. الان شناسایی و برنامه عمل تمام و تدوین شده و فقط همکاری همسایهها را میخواهد تا ما تجربیاتمان را در اختیار آنها بگذاریم. ما در دو سه تا سخنرانی رسمی در مجامع بینالمللی هم این موضوع را اعلام کردیم. یک پیشنهاد را هم خود بنده داده بودم که آقای سلاجقه در مجمع جهانی نایروبی مطرح کرد. آقای دکتر در دو سه دیدار رسمی از جمله دیدار با خانم «اینگر اندرسن» مدیر برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد و در سخنرانی اصلی، تقاضای همکاری مشترک را در این زمینه داد. دو تا برنامه عمل زیر منطقهای هم برای ساماندهی گرد وغبارهایی که از کشورهای اطراف به ایران میآید در 6 ماه گذشته تکمیل شده و در این رابطه با مراجع بینالمللی نامه نگاری کردیم. بزودی یک نامهای هم به امضای رئیس سازمان حفاظت محیطزیست برای وزیر امورخارجه ایران، به خاطر تسهیل همکاریهای بینالمللی میفرستیم. کارهای نرم افزاری برای ساماندهی ریزگردها در جنوب، جنوبغربی، شرق و شمال شرق کشور تمام شده است.همچنین برای ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان و پاکستان هم ما یک بسته همکاری را آماده کردهایم ولی متأسفانه به دلایل مختلفی ریزگردها برای کشورهای همسایه در سطح اولویت پایین تری هستند و این مسأله باعث شده تا ایران بیشتر خسارت ببیند.
گرد وغبار ترکمنستان به گلستان میآید؟
در گام اول سرخس را درگیر میکند و بعد به گلستان میآید. یک ماه پیش پس از پیگیریهای متعدد، دو سفر به گلستان و خراسان رضوی داشتم که مسئولان کشور و استاندار خراسان رضوی هم در سفر به ترکمنستان در یادداشت تفاهمهایی به موضوع ریزگردهای صحرای قره قوم اشاره کردند.
یک نامهای هم به امضای دکتر سلاجقه با توجه به سفر آتی رئیسجمهور ترکمنستان به ایران برای آقای رئیسجمهور فرستادیم و تقاضا کردیم با توجه به آن بسته، برنامه عمل زیرمنطقهای بین ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان، افغانستان و ایران را با ترکمنستان به اشتراک بگذارند.
این بسته شامل چه عملیاتی است؟
در حال حاضر برنامهای جزئی برای عملیاتها وجود ندارد. برای کارهای مشترک با یک کشور خارجی ابتدا باید یک مجمع و نهاد بینالمللی مسئولیت کار را بهعنوان هماهنگ کننده به عهده بگیرد و ما و کشور طرف مقابل آن را قبول کنیم. بعد از آن باید یک صندوق مالی مشترکی شکل بگیرد. در حال حاضر کلیات برنامه در حد راهبردها و سیاست تدوین شده که برنامه عملیاتی مستلزم حضور خود آن کشورها است. همه جای دنیا هم برنامههای برون مرزی را به همین شیوه دنبال میکنند. شرط لازم برای اقدام مشترک با کشورهای همسایه یا غیرهمسایه که روی ما تأثیر میگذارند حضور همه آنها است.
وضعیت ترکمنستان متفاوت با پاکستان، افغانستان و عراق است. در افغانستان، عراق و سوریه جنگ است یا شرایط پس از جنگ را تجربه میکنند، اما ترکمنستان به ماجرا چگونه نگاه میکند؟
ما دو برنامه برای همسایگان نوشتیم. برای همسایگان شرق و شمال شرقی یک برنامه عمل نوشته شده است. بستهای هم که برای همسایههای جنوب وجنوبغرب نوشته شده، تمام کشورهای حوزه خلیج فارس را در برمیگیرد. تفکر ما این بود که ابتدا برنامه را چهارجانبه با عراق، قطر و سوریه شروع کنیم و بعد کشورهای دیگر را هم ترغیب کنیم تا به این برنامه بپیوندند.از نظر سیاسی با ترکمنستان هم یک اختلاف نظرهایی روی بحث گاز داریم که آنها هم همکاری نمیکنند. در ارتباط با برخی کشورها خیلی تلاش کردیم عنوان گرد وغبار را در یادداشت تفاهمهای مشترک بیاوریم، اما چون میدانند که ریزگردهای آنها روی ما تأثیر دارند و ما میتوانیم در مجامع بینالمللی با اسناد و مدارکی که داریم آنها را به چالش بکشیم، بعضی از این کشورها از جمله ترکمنستان حتی در حد طرح موضوع هم تمایل ندارند وارد شوند. کار با کشورهای خارجی در زمینههای محیطزیست، وقتی دو کشور از نظر اقتصادی و اجتماعی آسیب میبینند، راحتتر است تا یک طرف ماجرا.
کشورهای اطراف، خسارتی از ریزگردها نمیبینند؟
چرا خودشان هم میبینند ولی نوع مواجهه آنها با مسأله فرق میکند. جایی که به هر حال ناآرامی وجود دارد و مسأله جان آدمها در میان است کمتر به موضوع ریزگردها توجه میکنند. الان غلظت ریزگردها در عراق بالاتر است و بیشتر از ایران هم خسارت میبینند اما مسائل دیگر را مهمتر از آن تلقی میکنند. در افغانستان هم همین وضع است.
الان شرایطی برای گفتوگو در افغانستان وجود دارد؟
نه. اخیراً اکو در این زمینه جلسهای در ترکیه برگزار کرد اما افغانستان اصلاً شرکت نکرد. یک برنامه هم در پاکستان انجام گرفت ولی باز هم شرکت نکردند. کسی در افغانستان نیست که این موضوع را پیگیری کند.
از سمت کشورهای همسایه چقدر ریزگرد وارد ایران میشود؟
ما 8 جلد گزارش درباره ریزگردهای ورودی به کشور تهیه کردهایم. چیزی نزدیک به 280 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشورهای اطراف روی ما تأثیر میگذارد. برآوردها نشان میدهد به طور متوسط سالانه نزدیک به 150 میلیون تن (اگر رخدادی مثل گرد و غباری که هماینک وارد کشور شده، دو بار در سال اتفاق بیفتد، عدد خیلی بیشتر از این هم خواهد بود.) زیرا غبار از کشورهای اطراف به ایران گسیل میشود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم متوسط تولید سالانه ریزگردهای داخلی کشور تقریباً 122 کیلوگرم ذرات زیر 10 میکرون در هکتار در سال است که مجموع آن به طور متوسط حدود 4 میلیون و دویست هزار تن در سال برآورد میشود. میزان ریزگردی که از کشورهای اطراف وارد ایران میشود، 540 کیلوگرم در هر هکتار در یک سال است که مجموع آن در طول یک سال حدود 150 میلیون تن میشود.
ترکمنستان از ریزگردهای صحرای قره قوم آزار نمیبیند؟
چرا آزار میبیند اما جهت حرکت ریزگردهای صحرای قره قوم به سمت ایران است. ترکمنستان در این صحرا از نظر زیستی پراکنش کمتری دارد اما وقتی وارد ایران میشود ابتدا سرخس را میگیرد و بعد هم بخشی از خراسان رضوی را آلوده میکند. حتی بعضی از اوقات بخشهایی از مشهد را هم میگیرد بنابراین موضوع برای ما خیلی مهم است. آنها منابع زیستی، اقتصادی آنچنانی در پایین دست صحرای قره قوم ندارند. قره قوم انتهای کشور ترکمنستان و ابتدای ایران است. ریزگردهای قره قوم زندگی مردم را در شمال شرق ایران درگیر میکند. در زمان شوروی سابق اقداماتی در قره قوم انجام میگرفت اما ترکمنستان آن را ادامه نداد.
قطر چه میگوید؟
قطر همراه است ولی خیلی غبارخیز نیست، چون وسعتی ندارد. عمده مشکل ما از سمت جنوب و جنوبغرب اول عربستان است. صحرای عربستان وسعت بالایی دارد و ریزگردهای عربستان را بیشتر در اواسط و اوایل زمستان داریم. این جریانات جنوبی هستند که یک بخشی از خوزستان را درگیر میکنند ولی بیشتر به سمت بوشهر و هرمزگان میروند. جریان حال حاضر جریانی است که در سوریه و اردن شکل میگیرد، تقویت و وارد عراق میشود و با افزایش شدت ایران را درگیر میکند. بعد از عربستان، مشکل ما کانونهای ریزگرد سوریه و عراق است و بعد از این سه کشور، از مناطق غبارخیز امارات تأثیر میگیریم. بقیه کشورهای کوچک هستند و خیلی تأثیر ندارند. به طور مثال یک کشوری مثل کویت در همچنین جریانی نابود میشود چون مثل ایران وسیع نیست. بقیه کشورهای عربی بهدلیل وسعت کم خیلی تولید گرد و غبار ندارند.
آیا در این زمینه هرگز با عربستان یا اردن گفتوگویی داشتهایم؟
نه این کشورها به مسأله ریزگرد ورود پیدا نمیکنند.
ولی همکاری با عربستان تأثیرگذار است؟
بله. اگر عربستان ورود پیدا کند بقیه کشورهای عربی هم تبعیت و ورود پیدا میکنند. البته بیشترین تکرار رخداد ریزگردهای تأثیرگذار بر ما در عراق و سوریه اتفاق میافتد، اما اگر اوضاع این دو کشور رو به راه باشد و بتوانیم با اینها کار کنیم شاید تعداد زیادی از گرفتاریهای ما کاهش پیدا کند.
آیا تا امروز توانسته ایم سازمان های بینالمللی را وارد ماجرا کنیم؟
قبل از نوشتن برنامه عمل منطقه و دو برنامه زیر عمل، یک آسیب شناسی کردیم که ببینیم تفاهمات قبلی چرا اجرایی نشد. ما به کرات تفاهمنامه دوجانبه تا پنج جانبه با عراق، ترکیه، قطر و... داریم اما ضمانت اجرایی پیدا نکرده است. بجز یک تفاهمنامه که «یونپ» بهعنوان هماهنگکننده وارد شد. این برنامه چهارجانبه بین ایران، ترکیه، قطر و عراق بود اما متأسفانه منابع مالی آن تأمین نشد. در آسیبشناسی به این نتیجه رسیدیم که باید یک مرجع بینالمللی بهعنوان هماهنگکننده وارد و کشورها را دور هم جمع کنند. مثلاً برای همین دو تا برنامه نظر ما این است که برای آسیای میانه و غرب آسیا یعنی ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان و افغانستان با کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد برای آسیا و اقیانوسیه(ESCAP) و دفتر مرکز بلایای این سازمان که در تهران است، کار کنیم.همچنین بارها هم نامهنگاری داشتهایم. یا مثلاً بهدنبال واگذاری بخش غربی(عراق، سوریه و کشورهای حوزه خلیج فارس) به UNDP (برنامه عمران سازمان ملل) هستیم. چون کشورهای عربی جزء ESCAP نیستند بنابراین ارادهای از سوی این کشورها در این زمینه دیده نمیشود. از سوی دیگر جهت همه جریانهای جوی و هوایی همسایهها به سمت کشور ما است.
رفع تحریمها چقدر تأثیرگذار است؟
از نظر امکانات، نیاز آنچنانی نداریم. ما تجربه خیلی خوبی در این زمینه داریم، نمونهاش همین جنوب شرق اهواز است که ریزگردها در آن کنترل و مهار شده است. در بحث ریزگردها، چیزی بهعنوان حذف وجود ندارد و حالا جنوب شرق اهواز غبارریزی در حد مجاز دارد. اگر روابط بهتری با عربستان و ترکمنستان داشته باشیم، میتوانیم در این زمینه گامهایی برداریم. اما این مسأله را هم نباید فراموش کنیم که کار با خارجیها زمان بر است و وقتی که وسعت مسأله بالا باشد، زمان بیشتری هم میبرد.
خبرنگار
ریزگردها دوباره نفس خوزستانیها را به شماره انداخت، به طوری که شماری از شهروندان این استان جنوبی را به بیمارستانها فرستاد، نبض کرمانشاهیها را گرفت، دید ایلامیها را کاهش داد و برخی از پروازهای ایلام به مقصد تهران را نیز لغو کرد. حرکت ریزگردهایی که خوزستانیها بهدلیل غلظت بسیار بالا از آنها به «توده خاک» یاد میکنند به این سه استان محدود نشد و لرستان را هم در هالهای از خاک فرو برد.همچنین این توده خاک به جنوب و جنوبغربی ایران محدود نشد و آنقدر ادامه پیدا کرد تا به دریای خزر رسید. پیشبینیها میگوید ریزگردها 15 شهر کشور را نارنجی خواهند کرد. منشأ این ریزگردها آنطور که «علی محمد طهماسبی بیرگانی» مدیر ملی ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار به «ایران» میگوید: «سوریه، اردن و عراق است.» اما ایران تنها میزبان ریزگردهای عربی نیست. آمارهای ستاد مقابله با پدیده گرد و غبار نشان میدهد سالانه 150 میلیون تن ریزگرد از کشورهای عربستان، اردن، سوریه، عراق، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان، ترکیه، امارات و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس وارد ایران میشود. طهماسبی تنها راه آرام کردن این ریزگردها را ورود مجامع بینالمللی و تشکیل یک صندوق مالی مشترک بین کشورهای درگیر با ریزگردها میداند. او در این گفتوگو از رئیسجمهور و وزیر امور خارجه میخواهد تا موضوع حل ریزگردها در یادداشت تفاهمهای مشترک ایران با کشورهای تأثیرگذار عنوان شود.
چند روز است که جنوب و جنوبغربی ایران شاهد جریانی از ریزگردهای غلیظ است. برخی از مردم خوزستان اعتقاد دارند این ریزگردها نتیجه پرداخت نشدن حقابه تالابهای استان است.
منشأ این جریان از عراق و سوریه شکل گرفت و وارد ایران شد و هیچ ارتباطی با اراضی داخلی ندارند.
خوزستانیها از آن به «توده خاکی» یاد میکنند و میگویند سالها است شاهد چنین غلظتی نبودهاند.
سال 95 هم ما با چنین حجمی رو به رو بودیم. البته منشأ آن جریان، عربستان بود نه عراق.
کانونهای ریزگرد از چه شهرهایی در غرب عراق روی ما تأثیر میگذارد؟
بیشتر از منطقه «الانبار» بلند میشود. طبق نقشههای ماهوارهای اراضی جنوب سوریه و شرق اردن هم در ایجاد این ریزگردها نقش داشتهاند اما غرب عراق کانون اصلی شکلگیری این ریزگردها بوده است.
شنیدهها میگوید که این موج ریزگرد به تهران رسیده اما در آلودگیهای تهران گم شده است.
نه تهران در مسیر نبود. رصد ماهوارهها نشان میدهد بیشتر از ناحیه شمال غربی کشور به سمت دریای خزر جریان مییابد اما غلظت آن در مناطق جنوب و جنوبغربی بیشتر بود. البته ممکن است بعضی از مناطق استانهای مرکزی کشور را هم درگیر کرده باشد ولی غلظتش خیلی زیاد نیست.
همکاریها و گفتوگوهای دوجانبه ایران و عراق برای حل معضل ریزگردها به کجا رسید؟
گام خوبی در سنوات قبل مبنی بر آموزش آنها صورت گرفت ولی متأسفانه تا زمینهها برای اقدامات اجرایی فراهم شد، غائله داعش پیش آمد و اصلاً نشد کاری انجام بگیرد. زمانی هم که موضوع داعش کمرنگ شد، یک تقاضای رسمی از عراق با پیگیریهایی که ما قبل از کووید -19 انجام دادیم آمد و باز هم رفتیم برای برنامهریزی اما کووید اجازه نشست و برخاستی نداد. الان شناسایی و برنامه عمل تمام و تدوین شده و فقط همکاری همسایهها را میخواهد تا ما تجربیاتمان را در اختیار آنها بگذاریم. ما در دو سه تا سخنرانی رسمی در مجامع بینالمللی هم این موضوع را اعلام کردیم. یک پیشنهاد را هم خود بنده داده بودم که آقای سلاجقه در مجمع جهانی نایروبی مطرح کرد. آقای دکتر در دو سه دیدار رسمی از جمله دیدار با خانم «اینگر اندرسن» مدیر برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد و در سخنرانی اصلی، تقاضای همکاری مشترک را در این زمینه داد. دو تا برنامه عمل زیر منطقهای هم برای ساماندهی گرد وغبارهایی که از کشورهای اطراف به ایران میآید در 6 ماه گذشته تکمیل شده و در این رابطه با مراجع بینالمللی نامه نگاری کردیم. بزودی یک نامهای هم به امضای رئیس سازمان حفاظت محیطزیست برای وزیر امورخارجه ایران، به خاطر تسهیل همکاریهای بینالمللی میفرستیم. کارهای نرم افزاری برای ساماندهی ریزگردها در جنوب، جنوبغربی، شرق و شمال شرق کشور تمام شده است.همچنین برای ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان و پاکستان هم ما یک بسته همکاری را آماده کردهایم ولی متأسفانه به دلایل مختلفی ریزگردها برای کشورهای همسایه در سطح اولویت پایین تری هستند و این مسأله باعث شده تا ایران بیشتر خسارت ببیند.
گرد وغبار ترکمنستان به گلستان میآید؟
در گام اول سرخس را درگیر میکند و بعد به گلستان میآید. یک ماه پیش پس از پیگیریهای متعدد، دو سفر به گلستان و خراسان رضوی داشتم که مسئولان کشور و استاندار خراسان رضوی هم در سفر به ترکمنستان در یادداشت تفاهمهایی به موضوع ریزگردهای صحرای قره قوم اشاره کردند.
یک نامهای هم به امضای دکتر سلاجقه با توجه به سفر آتی رئیسجمهور ترکمنستان به ایران برای آقای رئیسجمهور فرستادیم و تقاضا کردیم با توجه به آن بسته، برنامه عمل زیرمنطقهای بین ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان، افغانستان و ایران را با ترکمنستان به اشتراک بگذارند.
این بسته شامل چه عملیاتی است؟
در حال حاضر برنامهای جزئی برای عملیاتها وجود ندارد. برای کارهای مشترک با یک کشور خارجی ابتدا باید یک مجمع و نهاد بینالمللی مسئولیت کار را بهعنوان هماهنگ کننده به عهده بگیرد و ما و کشور طرف مقابل آن را قبول کنیم. بعد از آن باید یک صندوق مالی مشترکی شکل بگیرد. در حال حاضر کلیات برنامه در حد راهبردها و سیاست تدوین شده که برنامه عملیاتی مستلزم حضور خود آن کشورها است. همه جای دنیا هم برنامههای برون مرزی را به همین شیوه دنبال میکنند. شرط لازم برای اقدام مشترک با کشورهای همسایه یا غیرهمسایه که روی ما تأثیر میگذارند حضور همه آنها است.
وضعیت ترکمنستان متفاوت با پاکستان، افغانستان و عراق است. در افغانستان، عراق و سوریه جنگ است یا شرایط پس از جنگ را تجربه میکنند، اما ترکمنستان به ماجرا چگونه نگاه میکند؟
ما دو برنامه برای همسایگان نوشتیم. برای همسایگان شرق و شمال شرقی یک برنامه عمل نوشته شده است. بستهای هم که برای همسایههای جنوب وجنوبغرب نوشته شده، تمام کشورهای حوزه خلیج فارس را در برمیگیرد. تفکر ما این بود که ابتدا برنامه را چهارجانبه با عراق، قطر و سوریه شروع کنیم و بعد کشورهای دیگر را هم ترغیب کنیم تا به این برنامه بپیوندند.از نظر سیاسی با ترکمنستان هم یک اختلاف نظرهایی روی بحث گاز داریم که آنها هم همکاری نمیکنند. در ارتباط با برخی کشورها خیلی تلاش کردیم عنوان گرد وغبار را در یادداشت تفاهمهای مشترک بیاوریم، اما چون میدانند که ریزگردهای آنها روی ما تأثیر دارند و ما میتوانیم در مجامع بینالمللی با اسناد و مدارکی که داریم آنها را به چالش بکشیم، بعضی از این کشورها از جمله ترکمنستان حتی در حد طرح موضوع هم تمایل ندارند وارد شوند. کار با کشورهای خارجی در زمینههای محیطزیست، وقتی دو کشور از نظر اقتصادی و اجتماعی آسیب میبینند، راحتتر است تا یک طرف ماجرا.
کشورهای اطراف، خسارتی از ریزگردها نمیبینند؟
چرا خودشان هم میبینند ولی نوع مواجهه آنها با مسأله فرق میکند. جایی که به هر حال ناآرامی وجود دارد و مسأله جان آدمها در میان است کمتر به موضوع ریزگردها توجه میکنند. الان غلظت ریزگردها در عراق بالاتر است و بیشتر از ایران هم خسارت میبینند اما مسائل دیگر را مهمتر از آن تلقی میکنند. در افغانستان هم همین وضع است.
الان شرایطی برای گفتوگو در افغانستان وجود دارد؟
نه. اخیراً اکو در این زمینه جلسهای در ترکیه برگزار کرد اما افغانستان اصلاً شرکت نکرد. یک برنامه هم در پاکستان انجام گرفت ولی باز هم شرکت نکردند. کسی در افغانستان نیست که این موضوع را پیگیری کند.
از سمت کشورهای همسایه چقدر ریزگرد وارد ایران میشود؟
ما 8 جلد گزارش درباره ریزگردهای ورودی به کشور تهیه کردهایم. چیزی نزدیک به 280 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشورهای اطراف روی ما تأثیر میگذارد. برآوردها نشان میدهد به طور متوسط سالانه نزدیک به 150 میلیون تن (اگر رخدادی مثل گرد و غباری که هماینک وارد کشور شده، دو بار در سال اتفاق بیفتد، عدد خیلی بیشتر از این هم خواهد بود.) زیرا غبار از کشورهای اطراف به ایران گسیل میشود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم متوسط تولید سالانه ریزگردهای داخلی کشور تقریباً 122 کیلوگرم ذرات زیر 10 میکرون در هکتار در سال است که مجموع آن به طور متوسط حدود 4 میلیون و دویست هزار تن در سال برآورد میشود. میزان ریزگردی که از کشورهای اطراف وارد ایران میشود، 540 کیلوگرم در هر هکتار در یک سال است که مجموع آن در طول یک سال حدود 150 میلیون تن میشود.
ترکمنستان از ریزگردهای صحرای قره قوم آزار نمیبیند؟
چرا آزار میبیند اما جهت حرکت ریزگردهای صحرای قره قوم به سمت ایران است. ترکمنستان در این صحرا از نظر زیستی پراکنش کمتری دارد اما وقتی وارد ایران میشود ابتدا سرخس را میگیرد و بعد هم بخشی از خراسان رضوی را آلوده میکند. حتی بعضی از اوقات بخشهایی از مشهد را هم میگیرد بنابراین موضوع برای ما خیلی مهم است. آنها منابع زیستی، اقتصادی آنچنانی در پایین دست صحرای قره قوم ندارند. قره قوم انتهای کشور ترکمنستان و ابتدای ایران است. ریزگردهای قره قوم زندگی مردم را در شمال شرق ایران درگیر میکند. در زمان شوروی سابق اقداماتی در قره قوم انجام میگرفت اما ترکمنستان آن را ادامه نداد.
قطر چه میگوید؟
قطر همراه است ولی خیلی غبارخیز نیست، چون وسعتی ندارد. عمده مشکل ما از سمت جنوب و جنوبغرب اول عربستان است. صحرای عربستان وسعت بالایی دارد و ریزگردهای عربستان را بیشتر در اواسط و اوایل زمستان داریم. این جریانات جنوبی هستند که یک بخشی از خوزستان را درگیر میکنند ولی بیشتر به سمت بوشهر و هرمزگان میروند. جریان حال حاضر جریانی است که در سوریه و اردن شکل میگیرد، تقویت و وارد عراق میشود و با افزایش شدت ایران را درگیر میکند. بعد از عربستان، مشکل ما کانونهای ریزگرد سوریه و عراق است و بعد از این سه کشور، از مناطق غبارخیز امارات تأثیر میگیریم. بقیه کشورهای کوچک هستند و خیلی تأثیر ندارند. به طور مثال یک کشوری مثل کویت در همچنین جریانی نابود میشود چون مثل ایران وسیع نیست. بقیه کشورهای عربی بهدلیل وسعت کم خیلی تولید گرد و غبار ندارند.
آیا در این زمینه هرگز با عربستان یا اردن گفتوگویی داشتهایم؟
نه این کشورها به مسأله ریزگرد ورود پیدا نمیکنند.
ولی همکاری با عربستان تأثیرگذار است؟
بله. اگر عربستان ورود پیدا کند بقیه کشورهای عربی هم تبعیت و ورود پیدا میکنند. البته بیشترین تکرار رخداد ریزگردهای تأثیرگذار بر ما در عراق و سوریه اتفاق میافتد، اما اگر اوضاع این دو کشور رو به راه باشد و بتوانیم با اینها کار کنیم شاید تعداد زیادی از گرفتاریهای ما کاهش پیدا کند.
آیا تا امروز توانسته ایم سازمان های بینالمللی را وارد ماجرا کنیم؟
قبل از نوشتن برنامه عمل منطقه و دو برنامه زیر عمل، یک آسیب شناسی کردیم که ببینیم تفاهمات قبلی چرا اجرایی نشد. ما به کرات تفاهمنامه دوجانبه تا پنج جانبه با عراق، ترکیه، قطر و... داریم اما ضمانت اجرایی پیدا نکرده است. بجز یک تفاهمنامه که «یونپ» بهعنوان هماهنگکننده وارد شد. این برنامه چهارجانبه بین ایران، ترکیه، قطر و عراق بود اما متأسفانه منابع مالی آن تأمین نشد. در آسیبشناسی به این نتیجه رسیدیم که باید یک مرجع بینالمللی بهعنوان هماهنگکننده وارد و کشورها را دور هم جمع کنند. مثلاً برای همین دو تا برنامه نظر ما این است که برای آسیای میانه و غرب آسیا یعنی ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان و افغانستان با کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد برای آسیا و اقیانوسیه(ESCAP) و دفتر مرکز بلایای این سازمان که در تهران است، کار کنیم.همچنین بارها هم نامهنگاری داشتهایم. یا مثلاً بهدنبال واگذاری بخش غربی(عراق، سوریه و کشورهای حوزه خلیج فارس) به UNDP (برنامه عمران سازمان ملل) هستیم. چون کشورهای عربی جزء ESCAP نیستند بنابراین ارادهای از سوی این کشورها در این زمینه دیده نمیشود. از سوی دیگر جهت همه جریانهای جوی و هوایی همسایهها به سمت کشور ما است.
رفع تحریمها چقدر تأثیرگذار است؟
از نظر امکانات، نیاز آنچنانی نداریم. ما تجربه خیلی خوبی در این زمینه داریم، نمونهاش همین جنوب شرق اهواز است که ریزگردها در آن کنترل و مهار شده است. در بحث ریزگردها، چیزی بهعنوان حذف وجود ندارد و حالا جنوب شرق اهواز غبارریزی در حد مجاز دارد. اگر روابط بهتری با عربستان و ترکمنستان داشته باشیم، میتوانیم در این زمینه گامهایی برداریم. اما این مسأله را هم نباید فراموش کنیم که کار با خارجیها زمان بر است و وقتی که وسعت مسأله بالا باشد، زمان بیشتری هم میبرد.
3 شرط روسیه برای پایان فوری جنگ
مسکو اعلام کرد، ارتش روسیه با اعلام آتشبس در حال گشایش کریدورهای امن برای خروج غیرنظامیان از شهرهای خارکیف، سومی و کییف است
لاله مهرزاد/ شب گذشته ساعتی پیش از آغاز سومین دور مذاکرات بین نمایندگان روسیه و اوکراین، سخنگوی کرملین از 3 شرط روسیه برای پایان دادن به جنگ خبر داد. به گزارش خبرگزاری«رویترز»، «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین با اعلام این شروط تأ کید کرد، در صورت اجرای این موارد، جنگ در لحظه به پایان خواهد رسید. بنا بر این گزارش، شرط اول روسیه همان چیزی است که پیش از این نیز خواهان آن شده بود. یعنی متوقف شدن فعالیت های نظامی اما در شرط دوم روسیه خواهان پذیرش حاکمیت روسیه بر کریمه و استقلال جمهوری های خلق دونتسک و لوهانسک شده است. «پسکوف» همچنین خواهان ایجاد اصلاحاتی در قانون اساسی اوکراین شده است تا بر مبنای آن کی یف برای همیشه آرزوی پیوستن به ناتو را فراموش کند.
جدل بر سر خروج غیر نظامیان
در حالی که دیپلمات ها در روسیه و اوکراین مشغول کار هستند، جدل بین دو کشور بر سر خروج غیر نظامیان از اوکراین ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری روسی «تاس»، مرکز هماهنگی بشردوستانه در مسکو خبر داد، ارتش روسیه با اعلام این آتشبس در حال گشایش کریدورهای امن برای خروج غیرنظامیان از شهرهای خارکیف، سومی، کییف در شمال اوکراین و همچنین ماریوپل در جنوبشرقی این کشور است. این آتشبس که بعد از تماس تلفنی «امانوئل مکرون»، رئیسجمهور فرانسه با «ولادیمیر پوتین» و دستور مستقیم رئیسجمهور روسیه برای اعلام آتشبس صورت گرفت، پس از دوبار شکست روسیه و اوکراین برای ایجاد آتشبس رقم خورد.
طبق بیانیهای که صادر شده، با آتشبس در کییف، خارکیف، ماریوپل و سومی اغلب غیرنظامیان به سمت بلاروس یا روسیه هدایت خواهند شد؛ چیزی که باعث اعتراض کییف شده و آن را اقدامی «غیراخلاقی» خوانده است. به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، سخنگوی رئیسجمهور اوکراین در سخنانی اقدام روسیه را نوعی شرط گذاری دانست و با اعلام اینکه روسیه به این طریق به شهروندان اعلام کرده که شرط خروج از وضعیت جنگی ورود به روسیه یا بلاروس است، گفت: «شهروندان اوکراینی باید اجازه داشته باشند از طریق خاک اوکراین خانه خود را ترک کنند.» او روسیه را متهم کرد، از به تصویر کشیدن رنج مردم برای رها شدن از وضعیت جنگی دست به تبلیغات میزند. او همچنین اعلام کرد مشخص نیست واقعاً چند درصد مردم حاضر به مهاجرت به این طریق باشند. اشاره او به بیانیه روسیه بود که اعلام کرده غیرنظامیان با هواپیما از اوکراین خارج و در مراکز اسکان موقت پناه داده خواهند شد. این در حالی است که «میخائیل میزینتسف»، رئیس مرکز کنترل دفاع ملی روسیه در گفتوگو با «اینتر فکس» اوکراین را به عدم پایبندی به توافقهای پیشین برای ایجاد کریدورهای امن جهت تخلیه غیرنظامیان از مناطق جنگی و کارشکنی در انتقال غیرنظامیان متهم کرد و گفت: «اوکراین تا ساعت 13 به وقت محلی هیچ کدام از شروط برای ایجاد این کریدورهای امن را اجرا نکرد.» این در حالی است که بنا بود نمایندگان روسیه و اوکراین، عصر دیروز به وقت محلی دور سوم مذاکرات را برگزار کنند.
تحریم نفتی و گازی روسیه روی میز غرب
در حالی که اوکراین و روسیه در تنشهای سیاسی و نظامی به سر میبرند، واشنگتن در ادامه رقابتها و دشمنیهای خود با مسکو، تلاشها برای افزایش تحریمها علیه روسیه را آغاز کرد. به گزارش خبرگزاری «رویترز»، «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا خبر داد، امریکا و متحدان اروپایی آن در حال بررسی ممنوعیت واردات نفت از روسیه هستند و کاخ سفید نیز در ارتباط تنگاتنگ با کمیتههای کلیدی کنگره است تا ابعاد این تحریمها را مشخص کنند. اروپا که به نفت خام و گاز طبیعی روسیه وابسته است، در شرایط فعلی که خود را بیش از هر زمان در معرض تهدید روسیه میبیند، پذیرفته است تا درباره این مسأله به شور با امریکا بنشیند. ژاپن نیز دیگر کشوری است که دیروز اعلام کرد، تحریم نفتی و گازی روسیه را بررسی خواهد کرد. این در حالی است که هم امریکا و هم اروپا نگران تبعات جهانی تحریم نفت و گاز روسیه هستند. از ابتدای جنگ اوکراین تاکنون و شائبه تحریم نفتی روسیه، بهای طلای سیاه در جهان رشدی جهشی داشته است. به گزارش سایت شبکه خبری «بیبیسی»، بهای نفت دیروز به هر بشکه 139 دلار رسید که بالاترین بهای آن در 14 سال گذشته است. بهای گاز نیز نسبت به ماه گذشته دو برابر افزایش را نشان میدهد.
با این حال نگرانی از تحریم نفتی و گازی روسیه به همین جا ختم نمیشود. برآوردهای کارشناسان غربی نشان میدهد، در صورتی که این تحریم اجرایی شود، اقلام مایحتاج اولیه مانند بنزین و حتی موادغذایی نیز رشدی سرسام آور خواهند داشت و تنها در یک مورد، کارشناسان اقتصادی انگلیس برآورد کردهاند، بهای قبوض انرژی انگلیسیها سالانه به 3 هزار پوند برسد. روسیه بعد ازعربستانسعودی دومین تولیدکننده نفت خام در جهان است و حدود یکسوم نیاز اروپا را تأمین میکند.
جدل بر سر خروج غیر نظامیان
در حالی که دیپلمات ها در روسیه و اوکراین مشغول کار هستند، جدل بین دو کشور بر سر خروج غیر نظامیان از اوکراین ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری روسی «تاس»، مرکز هماهنگی بشردوستانه در مسکو خبر داد، ارتش روسیه با اعلام این آتشبس در حال گشایش کریدورهای امن برای خروج غیرنظامیان از شهرهای خارکیف، سومی، کییف در شمال اوکراین و همچنین ماریوپل در جنوبشرقی این کشور است. این آتشبس که بعد از تماس تلفنی «امانوئل مکرون»، رئیسجمهور فرانسه با «ولادیمیر پوتین» و دستور مستقیم رئیسجمهور روسیه برای اعلام آتشبس صورت گرفت، پس از دوبار شکست روسیه و اوکراین برای ایجاد آتشبس رقم خورد.
طبق بیانیهای که صادر شده، با آتشبس در کییف، خارکیف، ماریوپل و سومی اغلب غیرنظامیان به سمت بلاروس یا روسیه هدایت خواهند شد؛ چیزی که باعث اعتراض کییف شده و آن را اقدامی «غیراخلاقی» خوانده است. به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، سخنگوی رئیسجمهور اوکراین در سخنانی اقدام روسیه را نوعی شرط گذاری دانست و با اعلام اینکه روسیه به این طریق به شهروندان اعلام کرده که شرط خروج از وضعیت جنگی ورود به روسیه یا بلاروس است، گفت: «شهروندان اوکراینی باید اجازه داشته باشند از طریق خاک اوکراین خانه خود را ترک کنند.» او روسیه را متهم کرد، از به تصویر کشیدن رنج مردم برای رها شدن از وضعیت جنگی دست به تبلیغات میزند. او همچنین اعلام کرد مشخص نیست واقعاً چند درصد مردم حاضر به مهاجرت به این طریق باشند. اشاره او به بیانیه روسیه بود که اعلام کرده غیرنظامیان با هواپیما از اوکراین خارج و در مراکز اسکان موقت پناه داده خواهند شد. این در حالی است که «میخائیل میزینتسف»، رئیس مرکز کنترل دفاع ملی روسیه در گفتوگو با «اینتر فکس» اوکراین را به عدم پایبندی به توافقهای پیشین برای ایجاد کریدورهای امن جهت تخلیه غیرنظامیان از مناطق جنگی و کارشکنی در انتقال غیرنظامیان متهم کرد و گفت: «اوکراین تا ساعت 13 به وقت محلی هیچ کدام از شروط برای ایجاد این کریدورهای امن را اجرا نکرد.» این در حالی است که بنا بود نمایندگان روسیه و اوکراین، عصر دیروز به وقت محلی دور سوم مذاکرات را برگزار کنند.
تحریم نفتی و گازی روسیه روی میز غرب
در حالی که اوکراین و روسیه در تنشهای سیاسی و نظامی به سر میبرند، واشنگتن در ادامه رقابتها و دشمنیهای خود با مسکو، تلاشها برای افزایش تحریمها علیه روسیه را آغاز کرد. به گزارش خبرگزاری «رویترز»، «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا خبر داد، امریکا و متحدان اروپایی آن در حال بررسی ممنوعیت واردات نفت از روسیه هستند و کاخ سفید نیز در ارتباط تنگاتنگ با کمیتههای کلیدی کنگره است تا ابعاد این تحریمها را مشخص کنند. اروپا که به نفت خام و گاز طبیعی روسیه وابسته است، در شرایط فعلی که خود را بیش از هر زمان در معرض تهدید روسیه میبیند، پذیرفته است تا درباره این مسأله به شور با امریکا بنشیند. ژاپن نیز دیگر کشوری است که دیروز اعلام کرد، تحریم نفتی و گازی روسیه را بررسی خواهد کرد. این در حالی است که هم امریکا و هم اروپا نگران تبعات جهانی تحریم نفت و گاز روسیه هستند. از ابتدای جنگ اوکراین تاکنون و شائبه تحریم نفتی روسیه، بهای طلای سیاه در جهان رشدی جهشی داشته است. به گزارش سایت شبکه خبری «بیبیسی»، بهای نفت دیروز به هر بشکه 139 دلار رسید که بالاترین بهای آن در 14 سال گذشته است. بهای گاز نیز نسبت به ماه گذشته دو برابر افزایش را نشان میدهد.
با این حال نگرانی از تحریم نفتی و گازی روسیه به همین جا ختم نمیشود. برآوردهای کارشناسان غربی نشان میدهد، در صورتی که این تحریم اجرایی شود، اقلام مایحتاج اولیه مانند بنزین و حتی موادغذایی نیز رشدی سرسام آور خواهند داشت و تنها در یک مورد، کارشناسان اقتصادی انگلیس برآورد کردهاند، بهای قبوض انرژی انگلیسیها سالانه به 3 هزار پوند برسد. روسیه بعد ازعربستانسعودی دومین تولیدکننده نفت خام در جهان است و حدود یکسوم نیاز اروپا را تأمین میکند.
کتابخوانی به مثابه یک نهضت
مهدی رمضانی
سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور
کتاب و کتابخوانی از شاخصهای مهم توسعه علمی و فرهنگی هر جامعه و دغدغه اصلی صاحبنظران و پیشقراولان عرصه فرهنگ بوده و هست. درباره ساز وکارهای کتابخوان کردن جامعه بسیار سخن گفتهاند، اما کمتر به شکلگیری و استمرار «نهضت کتابخوانی» اشاره کردهاند. گستره تاریخ تفکر دینی و نیز تاریخ انقلاب اسلامی ایران نشانگر ثمرات فراوان توجه به مظاهر فرهنگی به عنوان یک «نهضت» است؛ آنجا که کتاب به مثابه جنگ افزار نرمِ انقلاب اسلامی، در شکلدهی به هویت فرهنگی جامعه نقش آفرین بود. در طول نهضت اسلامی، «نهضت کتابخوانی» سدی در برابر اندیشههای مارکسیستی بود، ایدئولوژی مبارزه را شکل داد، حلقه واسط تشکیلات مبارزاتی محسوب شد و شاخص ویژه هویت فرهنگی انقلاب را رقم زد. امروز نیز این نهضت به شرط تبیین، شکلگیری و استمرار سلاحی کارآمد در میدان «جهاد تبیین» خواهد بود. این نوشتار کوتاه، ثمرات و برکات «نهضت کتابخوانی» در دوران نهضت اسلامی را مرور میکند.
نهضت کتابخوانی؛ سدی در برابر مفاهیم التقاطی
از جمله اثرات شکلگیری نهضت کتابخوانی در تاریخ انقلاب اسلامی، عمقبخشی به اندیشه جوان مسلمان بود. در شرایطی که گروههای چپ با حربههای گوناگون فکری درصدد جذب حداکثری بودند، جمعی از جوانان مسلمان، با تشکیل گروههای مطالعاتی، شروع به مقابله با تحرکات التقاطیون کردند. شهید عبدالحمید دیالمه از جمله بانیان این طرح در دانشگاه مشهد بود. فعالیت در محیط دانشگاه، مورد توجه گروههای چپ بود. آنها با برنامهریزی، دانشجویان جدیدالورود را به تشکیلات خود جذب میکردند. در چنین شرایطی، شهید دیالمه کوشید با ساماندهی یک گروه مطالعاتی، طرح جریانهای التقاطی را خنثی کند. به ابتکار او نخستین کتابخانه اسلامی در دانشگاه مشهد تأسیس شد و در این فضا، نهضت کتابخوانی به راه افتاد. طولی نکشید که این جلسات مطالعاتی، پایگاه تغذیه فکری جوانان مسلمان شد. در این محافل که بهطور منظم برگزار میشد، در کنار مطالعه و بحث پیرامون کتابها، مسائل اعتقادی و موضوعات سیاسی هم طرح میشد که باب ورود جوانان مسلمان به میدان مبارزه عملی بود.
گریز از فضای بسته زندان شاه بر بال کتاب
در دوران حاکمیت محمدرضا پهلوی، تقابل گروههای مختلف «فکری ـ ایسمی» در زندانهای سیاسی مشهود بود و کتاب، یکی از وجوه تمایز این گرایشها محسوب میشد. در چنین شرایطی، زندانیان سیاسی در تداوم فضای مبارزاتی، دست به مبارزات فرهنگی میزدند. چنان که در بند زنان اوین، زندانیان سیاسی دو کتابخانه مذهبی و غیرمذهبی راهاندازی کرده و نهضت کتابخوانی از سوی مبارزان مسلمان و با محوریت آثاری از علامه طباطبایی، استاد مطهری و شهید محمدباقر صدر ادامه داشت. راهاندازی گروههای مطالعاتی در زندان که اغلب مخفیانه و به دور از چشمان زندانبانان شکل میگرفت، راهی مناسب به منظور فرار از فضای بسته و خشک زندان بود. به علاوه، موجب میشد گروههای مبارز از گزند اندیشههای چپ محفوظ بمانند. در آن فضای سخت و سنگین در پس میلههای زندان شاه و در محاصره زندانیان چپ، نهضت کتابخوانی، کانال فرار از کریدورهای بسته و تاریک زندان بود.
کتاب؛ حلقه واسط مبارزه تشکیلاتی
گسترش هستههای تشکیلاتی یکی دیگر از کارویژههای کتاب و کتابخوانی بود. نمایشگاههای کتابی که عمدتاً در مساجد و اماکن مذهبی دایر میشد، خود به خود به محلی برای نشر افکار و معارف مبارزاتی بدل شد. از این رو، رسیدن کتاب به شهرها و روستاهای دورافتاده زمینه هر چه بیشتر تبیین معارف انقلابی را فراهم آورد و هستههای مبارزاتی را تقویت کرد. پیگیری و برپایی این نمایشگاهها خود به عنوان یک کار سیاسی و تشکیلاتی تلقی میشد. فعالیت افراد در این راستا آنها را به شبکههای مبارزاتی وصل میکرد و کتاب حلقه واسط این زنجیره تشکیلاتی بود.
شکلگیری ایدئولوژی مبارزه
نهضت کتابخوانی، عامل بالندگی اندیشه است. این رسالت مهم در دوران نهضت اسلامی بر عهده روحانیون مبارزی بود که اهمیت کتاب را درک کرده بودند؛ شخصیتهای کمنظیری چون آیات مطهری، بهشتی، خامنهای و هاشمی نژاد پرچمدار این جریان بودند.
آنان بخوبی میدانستند برای گام نهادن در مسیر مبارزه، ابتدا باید پایههای اندیشه را مستحکم ساخت. در همین جلسات مطالعاتی بود که تئوری مبارزه نهادینه شد و ایدئولوژی مبارزه شکل گرفت.
کتابخوانی؛ شاخص ویژه هویت فرهنگی انقلاب
کتابخوانی از شاخصهایی بود که هویت فرهنگی انقلاب در آن متبلور شد. به عبارت دیگر، حجم عظیمی از تبادلات کتابمحور در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، یکی از شگفتترین نشانههای فرهنگ انقلابیون بود بهطوری که فعالان امر، موج کتابخوانیِ گروههای مبارز جامعه در آن سالها را بیسابقه و تکرارنشدنی میدانند.
کتابخانههای عمومی و نهضت کتابخوانی
اگرچه در برخی تعاریف سنتی یا حتی جدید، کتابخانه را مجموعهای از اطلاعات و خدمات اطلاعاتی دانسته اند که یک نهاد عمومی یا خصوصی یا شخصی آن را اداره میکند (کتابخانه به عنوان مجموعهای از کتابها)، اما مهمترین ویژگی کتابخانه «عمومی بودن» آن است. وصف «عمومیت» مهمترین نقطه تلاقی «کتاب» با «جامعه» است که در ذیل خود مفاهیم اجتماعی بسیاری را به بار میآورد: محیط زیست، اندیشه جمعی، نیاز اجتماعی، تاریخ فرهنگها و اقوام، مشکلات اجتماعی، معماری فرهنگی، کسب و کار و اقتصاد، زبان و رابطه، گروههای خاص، دانشگاه، هنر و ادبیات، خدمات فرهنگی و آموزشی، گروههای سنی و... همه این خصایص، کتابخانه عمومی را در قامت یک مرجع فرهنگی جلوهگر میکند که کارکردهای آموزشی، اطلاعرسانی، فرهنگی و اقتصادی فراوان دارد. فضای کتابخانه در این تعریف، محلی برای ایجاد روابط فرهنگی میان گروههای نخبگی و متوسط است که مجموعاً تشکیلدهنده «سرمایه اجتماعی» است. با وجود این آیا جای آن ندارد بپرسیم: در سالهای گذشته چقدر از ظرفیت بینظیر کتابخانههای عمومی به عنوان نقطه اتصال مردم با تحقق شعار «نهضت کتابخوانی» بهره بردهایم؟!
سخن پایانی
آنچه ذکر شد تنها گوشهای از ثمرات و برکات «نهضت کتابخوانی» در دوران «نهضت اسلامی» بود؛ نهضتی که شوربختانه امروز و بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر مورد توجه نخبگان علمی، فرهنگی و سیاسی کشور است؛ مقولهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ـ که خود از بانیان و جلوداران توجه به کتاب و کتابخوانی هستندـ بر ضرورت شکلگیری آن تأکید و تصریح دارند و میفرمایند: «...من این را باز هم تأکید میکنم: شما احتیاج دارید بخوانید. احتیاج دارید بدانید... شما نهضت کتابخوانی باید راه بیندازید. واقعاً کتاب بخوانید. مطالعه کنید... شماها خودتان، هیأتهای اندیشهورزتان، بچههای پیشکسوت بنشینند فهرست مطالعاتی و برنامه مطالعاتی برای جاهای مختلف، قشرهای مختلف برنامهریزی کنند، طراحی کنند و تعریف کنند و مانند این کارها. این خیلی چیز لازمی است...»
شکلگیری «نهضت کتابخوانی» فرایندی جمعی است و نیازمند همراهی تمام نهادهای فرهنگی، نخبگان، دستاندرکاران و همراهی جامعه علمی کشور است. این نهضت در صورت شکلگیری، تداوم و استمرار میتواند منشأ آثار و برکات بسیاری باشد که مهمترین آن بالندگی عقلانی جامعه است.
سرپرست نهاد کتابخانههای عمومی کشور
کتاب و کتابخوانی از شاخصهای مهم توسعه علمی و فرهنگی هر جامعه و دغدغه اصلی صاحبنظران و پیشقراولان عرصه فرهنگ بوده و هست. درباره ساز وکارهای کتابخوان کردن جامعه بسیار سخن گفتهاند، اما کمتر به شکلگیری و استمرار «نهضت کتابخوانی» اشاره کردهاند. گستره تاریخ تفکر دینی و نیز تاریخ انقلاب اسلامی ایران نشانگر ثمرات فراوان توجه به مظاهر فرهنگی به عنوان یک «نهضت» است؛ آنجا که کتاب به مثابه جنگ افزار نرمِ انقلاب اسلامی، در شکلدهی به هویت فرهنگی جامعه نقش آفرین بود. در طول نهضت اسلامی، «نهضت کتابخوانی» سدی در برابر اندیشههای مارکسیستی بود، ایدئولوژی مبارزه را شکل داد، حلقه واسط تشکیلات مبارزاتی محسوب شد و شاخص ویژه هویت فرهنگی انقلاب را رقم زد. امروز نیز این نهضت به شرط تبیین، شکلگیری و استمرار سلاحی کارآمد در میدان «جهاد تبیین» خواهد بود. این نوشتار کوتاه، ثمرات و برکات «نهضت کتابخوانی» در دوران نهضت اسلامی را مرور میکند.
نهضت کتابخوانی؛ سدی در برابر مفاهیم التقاطی
از جمله اثرات شکلگیری نهضت کتابخوانی در تاریخ انقلاب اسلامی، عمقبخشی به اندیشه جوان مسلمان بود. در شرایطی که گروههای چپ با حربههای گوناگون فکری درصدد جذب حداکثری بودند، جمعی از جوانان مسلمان، با تشکیل گروههای مطالعاتی، شروع به مقابله با تحرکات التقاطیون کردند. شهید عبدالحمید دیالمه از جمله بانیان این طرح در دانشگاه مشهد بود. فعالیت در محیط دانشگاه، مورد توجه گروههای چپ بود. آنها با برنامهریزی، دانشجویان جدیدالورود را به تشکیلات خود جذب میکردند. در چنین شرایطی، شهید دیالمه کوشید با ساماندهی یک گروه مطالعاتی، طرح جریانهای التقاطی را خنثی کند. به ابتکار او نخستین کتابخانه اسلامی در دانشگاه مشهد تأسیس شد و در این فضا، نهضت کتابخوانی به راه افتاد. طولی نکشید که این جلسات مطالعاتی، پایگاه تغذیه فکری جوانان مسلمان شد. در این محافل که بهطور منظم برگزار میشد، در کنار مطالعه و بحث پیرامون کتابها، مسائل اعتقادی و موضوعات سیاسی هم طرح میشد که باب ورود جوانان مسلمان به میدان مبارزه عملی بود.
گریز از فضای بسته زندان شاه بر بال کتاب
در دوران حاکمیت محمدرضا پهلوی، تقابل گروههای مختلف «فکری ـ ایسمی» در زندانهای سیاسی مشهود بود و کتاب، یکی از وجوه تمایز این گرایشها محسوب میشد. در چنین شرایطی، زندانیان سیاسی در تداوم فضای مبارزاتی، دست به مبارزات فرهنگی میزدند. چنان که در بند زنان اوین، زندانیان سیاسی دو کتابخانه مذهبی و غیرمذهبی راهاندازی کرده و نهضت کتابخوانی از سوی مبارزان مسلمان و با محوریت آثاری از علامه طباطبایی، استاد مطهری و شهید محمدباقر صدر ادامه داشت. راهاندازی گروههای مطالعاتی در زندان که اغلب مخفیانه و به دور از چشمان زندانبانان شکل میگرفت، راهی مناسب به منظور فرار از فضای بسته و خشک زندان بود. به علاوه، موجب میشد گروههای مبارز از گزند اندیشههای چپ محفوظ بمانند. در آن فضای سخت و سنگین در پس میلههای زندان شاه و در محاصره زندانیان چپ، نهضت کتابخوانی، کانال فرار از کریدورهای بسته و تاریک زندان بود.
کتاب؛ حلقه واسط مبارزه تشکیلاتی
گسترش هستههای تشکیلاتی یکی دیگر از کارویژههای کتاب و کتابخوانی بود. نمایشگاههای کتابی که عمدتاً در مساجد و اماکن مذهبی دایر میشد، خود به خود به محلی برای نشر افکار و معارف مبارزاتی بدل شد. از این رو، رسیدن کتاب به شهرها و روستاهای دورافتاده زمینه هر چه بیشتر تبیین معارف انقلابی را فراهم آورد و هستههای مبارزاتی را تقویت کرد. پیگیری و برپایی این نمایشگاهها خود به عنوان یک کار سیاسی و تشکیلاتی تلقی میشد. فعالیت افراد در این راستا آنها را به شبکههای مبارزاتی وصل میکرد و کتاب حلقه واسط این زنجیره تشکیلاتی بود.
شکلگیری ایدئولوژی مبارزه
نهضت کتابخوانی، عامل بالندگی اندیشه است. این رسالت مهم در دوران نهضت اسلامی بر عهده روحانیون مبارزی بود که اهمیت کتاب را درک کرده بودند؛ شخصیتهای کمنظیری چون آیات مطهری، بهشتی، خامنهای و هاشمی نژاد پرچمدار این جریان بودند.
آنان بخوبی میدانستند برای گام نهادن در مسیر مبارزه، ابتدا باید پایههای اندیشه را مستحکم ساخت. در همین جلسات مطالعاتی بود که تئوری مبارزه نهادینه شد و ایدئولوژی مبارزه شکل گرفت.
کتابخوانی؛ شاخص ویژه هویت فرهنگی انقلاب
کتابخوانی از شاخصهایی بود که هویت فرهنگی انقلاب در آن متبلور شد. به عبارت دیگر، حجم عظیمی از تبادلات کتابمحور در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، یکی از شگفتترین نشانههای فرهنگ انقلابیون بود بهطوری که فعالان امر، موج کتابخوانیِ گروههای مبارز جامعه در آن سالها را بیسابقه و تکرارنشدنی میدانند.
کتابخانههای عمومی و نهضت کتابخوانی
اگرچه در برخی تعاریف سنتی یا حتی جدید، کتابخانه را مجموعهای از اطلاعات و خدمات اطلاعاتی دانسته اند که یک نهاد عمومی یا خصوصی یا شخصی آن را اداره میکند (کتابخانه به عنوان مجموعهای از کتابها)، اما مهمترین ویژگی کتابخانه «عمومی بودن» آن است. وصف «عمومیت» مهمترین نقطه تلاقی «کتاب» با «جامعه» است که در ذیل خود مفاهیم اجتماعی بسیاری را به بار میآورد: محیط زیست، اندیشه جمعی، نیاز اجتماعی، تاریخ فرهنگها و اقوام، مشکلات اجتماعی، معماری فرهنگی، کسب و کار و اقتصاد، زبان و رابطه، گروههای خاص، دانشگاه، هنر و ادبیات، خدمات فرهنگی و آموزشی، گروههای سنی و... همه این خصایص، کتابخانه عمومی را در قامت یک مرجع فرهنگی جلوهگر میکند که کارکردهای آموزشی، اطلاعرسانی، فرهنگی و اقتصادی فراوان دارد. فضای کتابخانه در این تعریف، محلی برای ایجاد روابط فرهنگی میان گروههای نخبگی و متوسط است که مجموعاً تشکیلدهنده «سرمایه اجتماعی» است. با وجود این آیا جای آن ندارد بپرسیم: در سالهای گذشته چقدر از ظرفیت بینظیر کتابخانههای عمومی به عنوان نقطه اتصال مردم با تحقق شعار «نهضت کتابخوانی» بهره بردهایم؟!
سخن پایانی
آنچه ذکر شد تنها گوشهای از ثمرات و برکات «نهضت کتابخوانی» در دوران «نهضت اسلامی» بود؛ نهضتی که شوربختانه امروز و بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر مورد توجه نخبگان علمی، فرهنگی و سیاسی کشور است؛ مقولهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ـ که خود از بانیان و جلوداران توجه به کتاب و کتابخوانی هستندـ بر ضرورت شکلگیری آن تأکید و تصریح دارند و میفرمایند: «...من این را باز هم تأکید میکنم: شما احتیاج دارید بخوانید. احتیاج دارید بدانید... شما نهضت کتابخوانی باید راه بیندازید. واقعاً کتاب بخوانید. مطالعه کنید... شماها خودتان، هیأتهای اندیشهورزتان، بچههای پیشکسوت بنشینند فهرست مطالعاتی و برنامه مطالعاتی برای جاهای مختلف، قشرهای مختلف برنامهریزی کنند، طراحی کنند و تعریف کنند و مانند این کارها. این خیلی چیز لازمی است...»
شکلگیری «نهضت کتابخوانی» فرایندی جمعی است و نیازمند همراهی تمام نهادهای فرهنگی، نخبگان، دستاندرکاران و همراهی جامعه علمی کشور است. این نهضت در صورت شکلگیری، تداوم و استمرار میتواند منشأ آثار و برکات بسیاری باشد که مهمترین آن بالندگی عقلانی جامعه است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
میلاد حضرت زین العابدین امام سجاد(ع) مبارک باد
-
تسهیل صدور مجوز کسب و کار مهمترین محرک موتور اقتصادی کشور
-
بودجه ورزشی؛ کم یا زیاد؟
-
ویژه نامه «ایران» به مناسبت سالگرد شهادت سردار محمد ابراهیم همت
-
اجرای طرح حمایت رسانهای از کسب و کار ایرانی
-
6/ 15 میلیارد دلار قرارداد نفتی
-
توافق همچنان در ابهام
-
دیکتاتوری هنر بدون سانسور!
-
آشپزهایی که ذهن می پزند!
-
غنیمت جنگی
-
پالایش نفت بدون مرز
-
فرار بانکها از فروش املاک مازاد
-
بیمهای برای نوروز!
-
جهان در بحران بی فرزندی
-
915 هزار میلیارد تومان یارانه برای ثروتمندان
-
150 میلیون تن ریزگرد خارجی میهمان ایران
-
3 شرط روسیه برای پایان فوری جنگ
-
کتابخوانی به مثابه یک نهضت
-
در انتظار بهار
اخبارایران آنلاین